دوباره آمدم زیر صد کیلو. شبیه درافتادن با خویش است، یکجور به جهان گفتن که نمیتوانی مرا بشکنی. صبح پیراهن و شلواری را پوشیدم که پیش از این برایم تنگ بودند. وزن معقول، سر تراشیده، ته ریش به راه، همینطور نارسیسوار دارم قربانصدقه خودم میروم. به چشم برادری گمانم خوب مالی شدهام.
No comments:
Post a Comment