داشتم فکر میکردم با خودم، به روابطم و دیدم ته ماجرا انگار قصه این بوده که« مرا دوست داشته باشید تا به یمن عشق شما من قادر شوم خودم را دوست داشته باشم»...انگار این گسست من از من چنان جدی بوده که فقط وقتی با چشمهای زنی که دوستم میداشته به خودم نگاه می کردم قادر بودم بارقه عشق را ببینم
این خب گمانم سرنا را از سر گشادش زدن است. حالا دارم سعی میکنم درست سرنا بزنم. خودم بیشتر و بیشتر خودم را دوست داشته باشم تا جایی که ایینه گواهی دهد هی فلانی چه خوش دوست داری خویشتنت را
با اینکه باید آدم خودش را دوست بدارد موافقم ولی اکثر آدمها انگار حواسشان به این قضیه نیست. تا جایی که من دیده ام معمولن یا از این طرف بام میوفتیم یا از آن طرفش یاد نمیگیریم که درست خودمان را دوست بداریم
ReplyDeleteمن فكر مي كنم به همان اندازه كه براي عاشق بودن بايد خود را فراموش كني به همان اندازه براي دوست داشتن بايد خود را دوست داشته باشي. تمرين دوست داشتن ديگران از دوست داشتن خود شروع ميشود.
ReplyDeleteعالی بود و کاملا موافقم.
ReplyDeleteدوست داشته شدن توسط دیگری وقتی خودت خودت را دوست نداری یک گدایی احساسی ست که وقتی نباشد پوچی تمام وجودت را خواهد گرفت.
تو زمانی خویشتنت را دوست خواهی داشت که به شناخت باورها و آنچه در مشت داری رسیده ای و این درست همانجاست که می توانی دیگری را هم دوست بداری.
او هم بی تردید دوستت خواهد داشت،
تو را که تردیدی در تو نیست...
مس بینم چند وقتیه بیشتر دوست دارم.....نگو خودت رو بیشتر دوست داری!
ReplyDeleteروز نویس درست میگه.بعضیها خود شیفته میشن وقتی میخوان خودشون رو دوست داشته باشن.خیلیها هم ارزش خودشون رو در عشق و نگاه دیگران جستجو میکنن.وای به روزی که آدمی باشی که با بقیه فرق کنی و تازه انتظار محبت هم از محیط داشته باشی...
ReplyDeleteهر روز شاید بارها بیام و حرفهات رو اونقدر بخونم تا از بر شم تا اونجا که حتی در محاوراتم از زبان تو حرف بزنم....این روزها قلم با من آشتی نیست از زبان تو احساسم رو فریاد میزنم
ReplyDelete"سین سورنا" رو دیدی لینک ویدئو اش را گذاشتم/ خیلی قشنگه...به قشنگی اما دل سپردن به خودمون نیست
ReplyDeleteقصه ی من چنین بوده..همیشه خودمو بیشتر از دیگری دوست داشته ام..
ReplyDeleteمضمونی با محتوی این متن و نکته ظریفی که بهش اشاره کردی دقیقا و تحقیقا این روزها دغدغه ام شده ... و مثل همیشه از دل ما می گوئی تاواریش ! زنده باد تو !
ReplyDeleteسلام رفیق
همه ذرات هستی در اصل از یک قانون پیرو ی میکنند
ما نیز ذره ای از جهان هستی چاره ای جز تعادل با آن نظم را نداریم . به هر میزان از مدار تعادل دور شویم بیشتر پریشان میشویم و آسیب میبینیم
فیلم " لیتل اشز" که رابطه دالی و لورکا را تصویر می کنه توصیه می کنم. البته زیاد به ای نوشته ات نمی خوره. ولی تماشایی است.
ReplyDeleteخیلی برام جالب بود ! اینگار معطل بودم یکی برگرده بهم بگه همه ی این حرفا رو ! چه قدر وختی اینا رو خوندم آروم شدم ، انگار یه بیمار لا علاج ، علاجی برای دردش پیدا کرده باشه .
ReplyDeleteفوق العاده بود...... عالی
ReplyDelete