اتفاقا خستگی مرحله ی پسندیده ایه .تا خسته نشوی..تا همه ی زمین و زمان برایت تنگ نشود... گشایش در وجود و زندگی ات رخ نمی دهد..تا سختی نکشی.تا خسته نشوی معجزه را نمی بینی!این حرفم واقعا جای تامل داره امیر حسین عزیز!امشب کاش مشق همه ی ما باشد یک صفحه بنویسیم:تا خسته نشوی معجزه را نمی بینی!
اینجا چرا پریروز برای من فی ل تر بود ولی امروز نیست؟! از بلاگ نی سی لینکی بود که با اینجا رسیدم. نکنه بلاگ نیسی فی ل ترها را جادو می کند؟ بگذریم. اینو همون اول صبح می دونستم در نوشته های نی سی چیزی کشف می کنم. بعد از اونجا راهی به این کشف باز شد.
احتمالا می دونی بسیار موجز حرف دل منو زدی. مرسی. ممنون. البته گاهی باهاش مدارا کنی به مذهب و فتنه و ایمانش هم می رسی.
پسر دلم می سوزه برات اینقدر می جنگی یا به قول حسودا زور می زنی! خیلی با خودت کلنجار نرو !می دونم که این شاکله وجودیته و اساسا جنگجو هستی اما یه کم به خودت استراحت بده. بابا گور پدرش رو برای همین مواقع گذاشتن دیگه
چه قدر خوندنی هستی که الان که مشهدم تو لابی هتل نشستم وبلاگتو باز کردم می خونم! خسته نباش اما راست می گی تنهایی بدترین بیشترین چیزیه که آدم زود ازش خسته می شه.
خیلی وقته که خستم!خیلی وقته
ReplyDeleteاتفاقا خستگی مرحله ی پسندیده ایه .تا خسته نشوی..تا همه ی زمین و زمان برایت تنگ نشود... گشایش در وجود و زندگی ات رخ نمی دهد..تا سختی نکشی.تا خسته نشوی معجزه را نمی بینی!این حرفم واقعا جای تامل داره امیر حسین عزیز!امشب کاش مشق همه ی ما باشد یک صفحه بنویسیم:تا خسته نشوی معجزه را نمی بینی!
ReplyDeleteیه بعداز ظهری ....
ReplyDeleteاینجا چرا پریروز برای من فی ل تر بود ولی امروز نیست؟!
ReplyDeleteاز بلاگ نی سی لینکی بود که با اینجا رسیدم. نکنه بلاگ نیسی فی ل ترها را جادو می کند؟ بگذریم.
اینو همون اول صبح می دونستم در نوشته های نی سی چیزی کشف می کنم. بعد از اونجا راهی به این کشف باز شد.
احتمالا می دونی بسیار موجز حرف دل منو زدی. مرسی. ممنون. البته گاهی باهاش مدارا کنی به مذهب و فتنه و ایمانش هم می رسی.
سلام چند روز پیش که تنها نبودید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ReplyDeleteچرا نوشته هاتون و احوالتون متغیره؟؟؟
خسته شده ام
ReplyDeleteامشب
با تنهایی
تا...
نمی دانم!
لعنتی!
ReplyDeleteچقدر درسته:
خسته نشو پسر جان، لااقل با تنهایی، تا تنهایی... خسته نشو!
به خاطر تمام تکانهایی که به قلب آدم میدهی کاش میشد الان رفت روی پشت بام با تمام قوا داد زد :امیر حسییییییییین
ReplyDeleteپسر دلم می سوزه برات اینقدر می جنگی یا به قول حسودا زور می زنی! خیلی با خودت کلنجار نرو !می دونم که این شاکله وجودیته و اساسا جنگجو هستی اما یه کم به خودت استراحت بده. بابا گور پدرش رو برای همین مواقع گذاشتن دیگه
ReplyDeleteاگر جانش نبود و جایش هم ، آن وقت چه ؟؟؟
ReplyDeleteمن هم از این همه سر شلوغی خسته ام....دلم تنهایی و کتاب و قلم و کاغذ میخواد وبس....میشه فقط یه لحظه به دنیا بگیم هیسسسسسس
ReplyDeleteچه قدر خوندنی هستی که الان که مشهدم تو لابی هتل نشستم وبلاگتو باز کردم می خونم!
ReplyDeleteخسته نباش اما راست می گی تنهایی بدترین بیشترین چیزیه که آدم زود ازش خسته می شه.