Thursday, December 11, 2008

کتاب ها و شعر ها

دو هفته پیش بود شاید،در یکی از این جمعه گردی ها رفتم شهر کتاب و دیدم مجموعه اشعار شمس لنگرودی و یدالله رویایی هر دو کنار یکدیگر دارند به من چشمک می زنند.قیمت هر دویشان روی هم می شد بیست هزار و پانصد تومان.زمزمه کردیم زیر لب که گران است و آمدیم بیرون...پیاده داشتم از میدان پونک بر می گشتم خانه،توی راه با خودم فکر کردم خوب مرد حسابی چرا نخریدی شان؟بیست هزار تومان که در وضعیت فعلی فرقی به حال زندگی یومیه تو ندارد؟با خودم فکر کردم راستی چرا من هنوز موقع کتاب خریدن دست و دلم می لرزد با این که خریدن هیچ چیزی در جهان به اندازه کتاب خوشحالم نمی کند؟


جوابش خیلی برایم واضح نیست.شاید برگردد به نوجوانی که برای خریدن یک جلد کتاب باید هزار جور پشتک و وارو می زدم.یا بد تر از آن زمانی که توی آن آژانس مسکن لعنتی در برج آرین کار می کردم و در آن سیاه ترین روزهای زندگی فقط اندازه بخور و نمیر پول در می آمد و من هر روز غروب در شهر کتاب آرین آن پایین حسرت خالص می کشیدم و فقط کتاب ها را نگاه می کردم...خلاصه با اینکه این روز ها دیگر اوضاع خوب است و یک جلد کتاب خریدن رمل و اسطرلاب انداختن لازم ندارد انگار ناخوداگاه من هنوز محتاط است در این مورد...تحلیل فوق کار خودش را کرد و  اینجانب با شعار «گور پدر پولی که با وجدان آسوده خرج خرید کتاب نشود »رفتم هر دو مجموعه شعر فوق را خریدم


این یک هفته را دارم به هر دویشان هم زمان ناخنک می زنم.شعر های شمس لنگرودی صمیمی تر است،زبانش به دل نزدیک تر است،حظ اولیه بیشتری دارد اما رویایی جهان شعر غریبی دارد،انگار گوش آدم را می گیرد و مجبورت می کند از زاویه ای جدید به جهان نگاه کنی،بعد که غربت موقعیت بر طرف شد غرق لذت شوی و با خودت بگویی«هی پسر اینجوری هم میشد ها».شعر رویایی دیر یاب تر است اما وقتی دوست شدی با شاعر، شعرش شخم می زند روحت را


پی نوشت:وجدانن نه تنها گران نبود قیمتشان که مفت بود.فکر کن روی این جمله شعر رویایی چقدر می خواهی قیمت بگذاری«و شکل راه رفتن تو/معنای مثنوی است»فقط به پنجره ای که همین جمله باز می کند فکر کن و چشم انداز سبز غریب پشت این پنجره...واقعن می خواهی بگویی این جمله شعر شمس چقدر می ارزد«حکایت باران بی امانی است/این گونه که من /دوستت می دارم»...نه اقا جان بیست هزار تومان مفت بود...مفت مفت

4 comments:

  1. حکایت باران بی امان . . .  

    ReplyDelete
  2. قدر زر زرگر شناسد
    قدر گوهر جوهری

    ReplyDelete
  3. به امید اینکه این آسودگی در خریدن چیزهایی  این چنین دوست داشتنی بیش تر هم بشه.

    ReplyDelete
  4. ایول چه حالی بردی

    ReplyDelete