Monday, August 11, 2008

اندر احوالات ما

بد اخلاقم.یک مشتری احمقی داشت شرکت که ابلاغیه فرستاد و پنج دستگاه سرور قطعی کرد به مبلغ سیصد و بیست و هفت میلیون ریال تمام.بخشی از کالایش را نداشتیم مجبور شدم تکه تکه از بازار جور کنم.حالا امروز آمده بهانه بنی اسراییلی گرفته و گفته نمیخواهم دستگاه ها را...من ماندم و کلی خرید از بازار که نمیدانم چطوری باید پس بدهم.همین عصبانیم کرده و یکجور هایی غمگین چون آن قسمت زنگ زدن و پس دادن کالا واقعن برایم جزء سخت ترین کار هاست


پی نوشت:کمی که عصبی میشوم فقط دلم میخواهد بروم بخورم و بخورم وبخورم...انگار خوردن در این شرایط تنها کاریست که مرا آرام میکند

8 comments:

  1. یعنی اون کره ی توی ماهیتابه را هم خوردی؟‌

    ReplyDelete
  2. یکی از علایم عصبی بودن و افسردگی خوردن زیاده....دیگه اینجوری!!!

    ReplyDelete
  3. بت حق می دم رئیس!

    ReplyDelete
  4. میزدی تو گوشش خان داداش جان..محکم!
    میدونی چی کا کردم امیر..رفتم تو گوگل سرچ کردم اسم فامیلمو..بودد..اما یکی دیگه بووووووود..شد پوچی مطلق.,

    ReplyDelete
  5. واقعا چرا اينقدر موقع عصبي شدن يا افسرده بودن به خوراكي پناه مي بريم؟ مي دوني من هم وقتي افسرده ميشم يه دوره «جشنواره شكلات»! رو شروع مي كنم و از صبح تا شب فقط شكلات مي خورم و البته گاهي هم بستني. يعني همه كارهام رو انجام ميدم همه وظايفم رو با دقت هميشه انجام ميدم حتي كتاب خوندن رو هم تعطيل نمي كنم حتي توجهم رو به بقيه كم نمي كنم اما به شدت شكلات مي خورم و نتيجه ش ميشه همين شش كيلو اضافه وزنم . واقعا امير نميشه به جاش راهي پيدا كرد؟

    ReplyDelete
  6. سلام
    تو قراردادهای شرکتی یک بند اضافه کنیدکه بعد  از خرید پس گرفته نمی شود و یا ضررو زیان آن به فسخ کننده قرارداد بر می گرده ..پسر جان  اگر قرار باشه هر دفعه که مشکل کاری پیش بیاد به خوردن پناه ببری و ما نگران سلامتی شما بشیم !!!؟؟

    ReplyDelete
  7. شیطونه میگه برم همچین بزنمش که همه امواتش تک تک تشریف بیارن جلو چشمش ها. امروز میشه خوش اخلاق بود به نظرم.نه؟

    ReplyDelete
  8. مشتری احمق خیلی بهتر از همکار احمقه.... منم الان خیلی بداخلاقم

    ReplyDelete