فیلم ها را لیست کنی که روزی با او ببینی، کتاب ها را تا تک جمله های نابشان را برایش دانه دانه تعریف کنی، شعر ها را تا به خرج همه ی شعرای جدید و قدیم ثابت کنی دوستش داری...مهمتر از همه، تنها مخاطب خالصانه ترین دوستت دارم های زمین، موقع مستی جز او کسی نباشد که نباشد...اینها همه روی هم شاید بشوند تقسیم کردن نان شادی ها که شاملو می گفت. اینها همه شرط لازم برای دوست داشتنند به گمانم اما هنوز چیزی کم است.
شرط کافی ماجرای دل شاید در این باشد که بدانی روز اندوهت می توانی به آغوشش پناه ببری، روز اندوهش میان بازوانت پنهان می شود. رنج ها، تنهایی ها، شکستن ها را می شود با او تقسیم کرد. غصه ها، درد ها، سرگردانی هایش را با تو قسمت می کند...بی شرط کافی همدلی به گاه سختی، بعید می دانم شرط لازم شریک خوشی ها شدن، ساحل امنی باشد.
دستت را که دراز می کنی ، باید دست دیگری باشد برای گرفتنش.....اگر نباشد....!
ReplyDeleteموافقم 100%
ReplyDeleteاین قبیل چیزا رو تنها میشه تو رویا دید یا تو کتابای عاشقانه خوند.
ReplyDeleteچه حس نابی ....
ReplyDeleteیاد آهنگ فرامرز اصلانی افتادم:
ReplyDeleteدستم بگیر
دستم را تو بگیر
التماس دستم را بپذیر
درمانی باش پیش از آنکه بمیرم
آوازی باش پرواز اگر نیی
همدردی باش همراز اگر نیی
آغازی باش تا پایان نپذیرم
گلدانی باش گلزار اگر نیی
دلبندی باش دلدار اگر نیی
سبزینه باش با فصل بد و پیرم
از بوی تو
چون پیراهن تو
آغشته شد جانم با تن تو
آغوشی باش تا بوی تو بگیرم
لبخندی باش در روز و شب من
در هم شکست از گریه لب من
بارانی باش بر این تشنه کویرم
آهنگی باش دراین خانه بپیچ
پژواکی باش از بگذشته که هیچ
آهنگی نیست در نایی که اسیرم
آوازی باش پرواز اگر نیی
همدردی باش همراز اگر نیی
آغازی باش تا پایان نپذیرم
لبخندی باش در روز و شب من
در هم شکست از گریه لب من
بارانی باش بر این تشنه کویرم
آهنگی باش دراین خانه بپیچ
پروازی باش از بگذشته که هیچ
آهنگی نیست در نایی که اسیرم
از بوی تو
چون پیراهن تو
آغشته شد جانم با تن تو
آغوشی باش تا بوی تو بگیرم
ama moteasefane tu in dore zamuneye ma mardha vaghti ghamginan faghat khashentar ba adam raftar mikonano be hich vajh nemigan narahatishun az chie,,,,,,,,,harvaghtam ke ma narahatim hoseleye hamdardio hamdeli nadaran,yani aslan jorat nadarim beheshun begim ke az chizi narahatim,,,,,,,,,,hamishe bayad vanemud konim ke hamechi moratabe,,,,,,,hala ina tajrobehaye ghable ezdevaje mane,,,,,,dige baadesho khoda aaleme....
ReplyDeleteاین که گفتی خیلی جدیه ها
ReplyDeleteمن در این حد معتقد ام بهش که اگه مثلن طرفدار تیم بادبادک هوا کنی ایکس باشم و تیم ام ببازد خودم را محق می دانم ناراحتی ام را ببرم پیش کسی که دوستش دارم هر چند که او کلن بادبادک به چپ هم نباشد و حتمن او مرا قانع خواهد کرد که دنیا به آخر نرسید و فصل بعد مسابقات هم هست و....
این موجودات تخیلی بسیار خواستنی هستند بعضن.
شاید مصداق دلبر کسی است که حال ات را خوب یا بهتر می کنه در هر شرایطی که تو باشی.
وای. یه جور خیلی زیادی با این نوشته ات موافقم!
ReplyDeleteخیلی موافقم! یعنی این شرط کافی که گفتی شاید خیلی لازم تر باشه تا شرط لازم. برای تقسیم شادی ها، همیشه کسی پیدا میشه! همدلی شرط لازم تری هست!
ReplyDeleteمن به زعم تجربه با اینکه شراکت در شادی ساحل امنی نیست مخالفم
ReplyDeleteوقتی اندوهگین با تنهایید ضرورت گریز از حال غیر دلخواه شما رو کنار هم قرار میده در حالیکه انبساط خاطری که شادی برات فراهم میکنه و دهنت رو از دغدغه اندوه خالی میکنه اسبای میشه برای اینکه بفهمی آیا هنوز هم آغوشی رو برای تقسیم شادیت میخوای یا ترجیح میدی از این شادی طور دیگه بهره ببری
به تجربه میگم استناد بفرمایید قربان