این لحظه های هما-غو-شی نور و تاریکی را دوست دارم...این لحظه ها که صبح انگار می گریزد از زندان شب و بالنده و مغرور، بودنش را به رخ می کشد
وای که چقدر دلم برای کامنت گذاشتن اینجا تنگ شده بود. کامنت می گذاریم پس هستیم
چه توصیفی امیرحسین! ناب و بی نظیر
ای صبح سلام بر تو خوش بر دمدوسش داشتم :) مرسی.
گرگ و میش های شهریور... .
واقعا زیبا و تحسین برانگیز بود مثل برخی نوشته های شهیار قنبری
3 بار خوندمش داداشی،خیلی کیف ناک نوشتیش.،
وای که چقدر دلم برای کامنت گذاشتن اینجا تنگ شده بود. کامنت می گذاریم پس هستیم
ReplyDeleteچه توصیفی امیرحسین! ناب و بی نظیر
ReplyDeleteای صبح سلام بر تو خوش بر دم
ReplyDeleteدوسش داشتم :) مرسی.
گرگ و میش های شهریور... .
ReplyDeleteواقعا زیبا و تحسین برانگیز بود مثل برخی نوشته های شهیار قنبری
ReplyDelete3 بار خوندمش داداشی،خیلی کیف ناک نوشتیش.،
ReplyDelete