Sunday, September 27, 2009

بلای ایده

ایده های عالی می توانند یک فیلم را کاملن بی رونق کنند. یعنی انگار کارگردان محو ایده می شود، مغلوب و مسحورش و یادش می رود فیلم نیاز به پرداخت دارد، نیاز به شخصیت پردازی، نیاز به لطف...داشتم فکر می کردم دیشب که تقریبن تمام فیلم های دوست داشتنی زندگیم از دل ایده های معمولی و قصه های تکراری بیرون آمده اند. که طرز روایت مرا جذب کرده نه بدیع بودن سوژه، که انگار وقتی ماجرا خیلی خاص می شود همه یادشان می رود باید این سنگ را تراشید تا به مجسمه رسید.


دارم فکر می کنم روابط ما هم شاید تابعی از همین بحث باشد. وقتی می رسیم به آدمی که فوق العاده می نماید یا خودمان را در چنین جایگاهی تصور می کنیم، دیگر دل نمی دهیم به پرداخت و تراش رابطه، دیگر برای ساختن لحظه لحظه اش زحمت نمی کشیم و سوژه حرام می شود، حرامش می کنیم. در حالی که شاید در شرایط عادی تر وقت بگذاریم برای خلق رابطه ای که منحصر به فرد و مال ماست...هوم؟

5 comments:

  1. نانی آزاد ... مترسکSeptember 27, 2009 at 4:25 AM

    زندگي با همه وسعت خويش، محفل ساکت غم خوردن نيست؛

    حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست؛

    اضطراب و هوس ديدن و ناديدن نيست،

    زندگي جنبش جاري شدن است،

    از تماشا گه آغاز حيات

    تا بدانجا که خدا مي داند...

    ReplyDelete
  2. به قول الهام: اوهوم

    ReplyDelete
  3. یعنی تو روبطمون هم خلاقیت داشته باشیم؟؟ایا؟
    خب چگونگی انشاا... توپستای بعدی می خونیم.

    ReplyDelete
  4. قبول دارم حرفتو امیر اقا.

    ReplyDelete