از آن روز که دیدم جمال شما، در دل میل و محبت شما نشست. اگر تو هیچ خط ندانستی، تو را خط می آموختم. الّا می دانی. کسی خواهم که هیچ نداند: هوس تعلیم می باشد. این ساعت که این بگویم، تو تواضعی بکنی. چون است به تو نرسید؟ تو نشنودی که چه گفتم؟
مقالات شمس- شمس الدین محمد تبریزی- ویرایش جعفر مدرس صادقی- نشر مرکز
در قیامت چون نماز ها را بیاورند: در ترازو نهند و روزه ها را و صدقه ها همچنین.اماچون محبت را بیارند محبت در ترازو نگنجد پس اصل محبت است.اکنون چون در خود محبت میبینی ان را بیفزای تا افزون شود.چون سرمایه در خود دیده ای و ان طلب است و ان را به طلب بیفزای که فی الحرکات برکات! مولوی-فیه مافیه
ReplyDelete