Thursday, September 10, 2009

کودک درون می نویسد

١-چند روز پیش با جمعی از دوستان در گودر مشغول گپ و گفت در مورد کتاب«تو مشغول مردن ات بودی» بودیم. کتاب مجموعه شعر و عکسی است که خیلی دوست داشتنی با هم هماهنگ شده اند. به دوستان گفتم از آن کتاب هاست که جان می دهد برای هدیه دادن و هدیه گرفتن...آزاده دیشب کتاب را برای خودش گرفت، من همین شرح را خدمتشان عرض کردم، آزاده هم کتاب را هدیه کرد به من و فلذا کلن به به


٢-زنگ زدند گفتند بهناز پزشکی قبول شده گرگان...وسط خوشحالی با خودم فکر کردم اگر تو بودی، اگر تو نرفته بودی...چه شادی ها حالا دور هم داشتیم مرد!


٣-مامانش میاد هی هی...نانای نای و غیره!


۴-ادامه بحث تاریخ از نگاه شخص شخیص بنده

5 comments:

  1. به به! به یک فروند هدیه دهنده نیازمندیم!

    ReplyDelete
  2. کلن خیلی وقته اینجا نانای نای و رقص احمد آبادی و این صحبتها نداشتیم ارباب...

    ReplyDelete
  3. خوش به حال کودک درون. چه همه اتفاقای خوب خوب افتاده اینجا

    ReplyDelete
  4. من گیج شدم نمیدونم خودمم
    یعنی خبر قتل دختر اون شهید(سعیده)دروغ بوده؟
    اگه راس بوده که هیچ
    اگه آره چرا یه عده خبرای دروغ پخش میکنن
    آدم اعتمادش کم میشه

    ReplyDelete
  5. اسم این پست رو بذار: کلن به به [کمی هم حسودی به بند 3]

    ReplyDelete