مرزی هست که برایم جدی است: آگاهانه صدمه نزن، آگاهانه صدمه نخور. قربانی نشو، قربانی نکن...بعد یک وقت هایی رعایت این مرز خیلی خیلی سخت و دشوار است به خدا!
من بيشتر آگاهانه صدمه مي خورم و گاهي انقدر ضعيفم كه نميتونم جلوي ضربه زدنهارو بگيرم........آخ از اين دنيا كه بيشترش گاهي به تحمل مي گذره...ماهم برا تسلاي خودمون اسم فضيلت رو تحمل كردنا و ضعفامون ميذاريم...صبوري بزرگواري...
کرم ریختن بهتره یا دست و پنجه نرم کردن با این کودک درون نا آرامی که تقلا میکنه برای کرم ریختن؟
ReplyDeleteو من عین مازوخیستم که آگاهانه صدمه میخورم و آگاهانه به کسایی که دوسشون دارم صدمه میزنم........
ReplyDeleteمن بيشتر آگاهانه صدمه مي خورم و گاهي انقدر ضعيفم كه نميتونم جلوي ضربه زدنهارو بگيرم........آخ از اين دنيا كه بيشترش گاهي به تحمل مي گذره...ماهم برا تسلاي خودمون اسم فضيلت رو تحمل كردنا و ضعفامون ميذاريم...صبوري بزرگواري...
ReplyDeleteدوستت دارم واسه همه حسای خوبی که بابت خوندنت یهو سرریز میشه توی دلم، واسه همه تعصبهای مردونه ات و همه "مرد ایرانی" بودنت که واقعیه ادا نیست
ReplyDeleteاگزکتلی اوهوم!
ReplyDeleteب ه خ د ا
ReplyDelete