بخشی از درون من مدام دلش میخواهد با جلب دلسوزی دیگران توجه بگیرد.همان بچه ای که وقتی مریض میشد حس خوشایندی داشت چون توجه مضاعف میگرفت شاید...حالا دلتان بسوزد زودی برای من:صدای نفسهای خودم هم انگار این خلوت دو زاری را بهم میزند، بر می آشوبد.دیگر کار از نرم و آهسته آمدن گذشته...مرا طاقت من، طاقت تن نیست
گلشیفته فراهانی با بی حجابی خود فریاد زد: من آزادم ..
ReplyDeleteبا عکس های گلشیفته به روزم...
هوا بد است
ReplyDeleteتو با کدام باد میروی؟
چه ابر تیره ای گرفته سینه تو را
که با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نمی شود
مرا طاقت من،
ReplyDeleteطاقت تن
نیست
از آخ تا اینجا نگرانیم.,نگرانی به کجا بریم؟!
ReplyDeleteچرا نرگس جان!این نیز بگذرد...همه این غرغر ها جزیی از فرایند گذشته...چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند
ReplyDeleteبه داد سرای خصوصیِ دل...
ReplyDeleteغر غر هم جزیی از وجود رام نشدنی ما انسان هاست
ReplyDeleteمنم گاهی دلم برای اون توجهات مضاعف تنگ میشه هااااااا! چقدر دور شدن زیاد از روزای کودکی بده!
ReplyDeleteاندکی صبر سحر نزدیک است!
ReplyDeleteاندکی صبر سحر نزدیک است!
ReplyDelete