یادمه یکبار ایزابل چیزی می خواست و من میگفتم نمیشه . بعد نشست به گریه و بعد از چند دقیقه ای که دید جدی نمیشه . در حالیکه اشکاشو پاک میکرد به خودش گفت : دیگه گریه بسه ! نمیشه دیگه !
من فکر میکنم ربطی به بزرگ شدن نداره آستانه تحمل فقط با بزرگ شدن یاد میگیری چطوری خودتو گول بزنی و با مشکل چطوری دیرتر روبرو بشی ... برای روجا خاتون طلب غفران میکنم نمی دانی با اون پست به کجاها رفتم من هم دلم خواست کاش میشد ...
اصلا کی گفته آستانه درد آدم با بزرگ شدن و بالغ شدن و عاقل شدن کش میاد اخوی؟
ReplyDeleteتازه گاهی وقتا بچه ها با درداشون راحت تر کنار میان و زودتر قبول میکنن.
ReplyDeleteیادمه یکبار ایزابل چیزی می خواست و من میگفتم نمیشه .
ReplyDeleteبعد نشست به گریه و بعد از چند دقیقه ای که دید جدی نمیشه .
در حالیکه اشکاشو پاک میکرد به خودش گفت : دیگه گریه بسه ! نمیشه دیگه !
بعد هم رفت و چند دقیقه بعد هم عین خیالش هم نبود .
ای داد بیداد...
ReplyDeleteمن فکر میکنم ربطی به بزرگ شدن نداره آستانه تحمل فقط با بزرگ شدن یاد میگیری چطوری خودتو گول بزنی و با مشکل چطوری دیرتر روبرو بشی ...
ReplyDeleteبرای روجا خاتون طلب غفران میکنم نمی دانی با اون پست به کجاها رفتم من هم دلم خواست کاش میشد ...
من هم با عرفان و سیدو تمام و کمال موافقم . کش نمیاد اخوی ... لااقل با این چیزها که گفتی کش نمیاد
ReplyDeleteموافقم
ReplyDeleteبعضی موقع آدم خیلی دیر میفهمه که چه کرده و چه باید بکنه
واسه همین پای صحبت پدر بزرگ ها که مینشینی میبینی که فقط آه و افسوس واسشون مونده
ولی من فکر می کنم اگه با بزرگ شدن روحمون هم بزرگ بشه دوباره مثل بچه ها میشیم! اخه بچه ها دلشون بزرگه... بزرگ که میشن دلشون کوچیک میشه
ReplyDelete