Sunday, October 12, 2008

سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند/پری رویان قرار از دل چون بستیزند بستانند

می دانی هر چه بزرگ شوی و بالغ و عاقل و اینها،به روز واقعه در درد کشیدنت توفیری حاصل نمیشود،نهایتش خیلی که هنر کنی واکنشت کمتر ویرانگر است...همین


 

8 comments:

  1. اصلا کی گفته آستانه درد آدم با بزرگ شدن و بالغ شدن و عاقل شدن کش میاد اخوی؟

    ReplyDelete
  2. تازه گاهی وقتا بچه ها با درداشون راحت تر کنار میان و زودتر قبول میکنن.

    ReplyDelete
  3. یادمه یکبار ایزابل چیزی می خواست و من میگفتم نمیشه .
    بعد نشست به گریه و بعد از چند دقیقه ای که دید جدی نمیشه .
    در حالیکه اشکاشو پاک میکرد به خودش گفت : دیگه گریه بسه ! نمیشه دیگه !

    بعد هم رفت و چند دقیقه بعد هم عین خیالش هم نبود .

    ReplyDelete
  4. ای داد بیداد...

    ReplyDelete
  5. من فکر میکنم ربطی به بزرگ شدن نداره آستانه تحمل فقط با بزرگ شدن یاد میگیری چطوری خودتو گول بزنی و با مشکل چطوری دیرتر روبرو بشی ...
    برای روجا خاتون طلب غفران میکنم نمی دانی با اون پست به کجاها رفتم من هم دلم خواست کاش میشد ...

    ReplyDelete
  6. رضا قاری زادهOctober 12, 2008 at 7:57 AM

    من هم با عرفان و سیدو تمام و کمال موافقم . کش نمیاد اخوی ... لااقل با این چیزها که گفتی کش نمیاد

    ReplyDelete
  7. موافقم
    بعضی موقع آدم خیلی دیر میفهمه که چه کرده و چه باید بکنه
    واسه همین پای صحبت پدر بزرگ ها که مینشینی میبینی که فقط آه و افسوس واسشون مونده

    ReplyDelete
  8. ولی من فکر می کنم اگه با بزرگ شدن روحمون هم بزرگ بشه دوباره مثل بچه ها میشیم! اخه بچه ها دلشون بزرگه... بزرگ که میشن دلشون کوچیک میشه

    ReplyDelete