Wednesday, December 2, 2009

احتمالن ختم کلام

این که جمع شوید چند نفره؛ یکی تان آدم را حواله کند به تخمکش، آن دیگری بگوید خود نویسنده می داند چکاره ست اما عقایدش را پیچیده لای زرورق، دیگری وقت طلبکار بودن سر صف باشد موقع جواب دادن بگوید مگر من لوترکینگ فمینیسمم که پاسخ بدهم و...حقانیت برایتان ایجاد نمی کند. هیچ دو نفرتان هم انگار هم را قبول ندارید. توافق ندارید بالاخره چه چیزی نگاه جنسیتی هست چه چیزی نه؛ به چه باید اعتراض کرد، به چه نه. از جمله ی «زن شکل مریی جهان است» اوکتاویو پاز بگیر تا بیانیه ی میرحسین موسوی، شما حاضر در صحنه، ذره بین به دست، مشغول کشف نگاه جنسیتی هستید. هر کس هم به تان اعتراض کند برچسب های خوشگل «مردسالار خاک بر سر» را گرفتید دست تان و متناسب با سایز پیشانی طرف می کوبید در محل فوق الذکر. حد تحمل و مداریتان حتی به شوخ طبعی مختصری مثل تیتر سه کلمه ای من هم قد نمی دهد. چنان هم تهاجمی رفتار می کنید که آدم بعد یکبار تجربه ی پرخاشگری جمعیتان دیگر از خیر اظهار نظر بگذرد...این به نظر من کژ رفتاری است!


همیشه فکر می کردم جمهوری اسلامی اپوزیسیونی بار آورده ظرف این سی سال که لنگه ی خودش لاف زن، بی تحمل و مستبد است. آن یکی لااقل در قدرت زور می گوید، این یکی در حضیض ضعف هم طلبکار است. حالا متقاعد شده ام پدرسالاری مزخرف حاکم بر جامعه و این ادعا های زن مدارانه برخی از شما، دو روی یک سکه اند. رفتار حامیانشان هم شبیه هم است. اگر جلوی عربده کشی های آن اولی ایستادن واجب است، تسلیم نسق کشی این دومی نشدن هم لازم است. آدم یا باید بگذرد از این رفتار و چشمش را ببندد و بگوید «بی خیال، به دردسرش نمی ارزد این همه حرص خوردن و جنگ اعصاب» مثل خیلی ها که در این سال ها توصیه می کردند و می کنند به دوری از سیاست و سیاسی نویسی، یا باید فکر کند چرا مانده، چرا نرفته، ایده اش چه بوده و ...بعد باخودش بگوید به جهنم! پای دعوا می ایستم. زین پس در کمال احترام به همه ی آدمها و ایده های برابری خواه، به همه ی آنهایی برای برابری دیه، حق طلاق، ارث، تحصیل، حضانت و هر حق انسانی مشابه دیگری تلاش می کنند؛ هر جا بر بخورم به کجی، راستش می کنم.

17 comments:

  1. ختم کلامتان کاملا روشن بود. من به سهم خودم متاسفم بابت بحثهای بیخودی که شیرینی اون پست را از بین برد

    ReplyDelete
  2. برادر جان کاش بجای اینهمه بحث یکمی راجع به آرکتایپ پرسفون توضیح میدادین که بقیه هم بپذیرند کسانی هم وجود دارند که تمام عمرشون دوست دارند از دیگران سرویس بگیرند.

    ReplyDelete
  3. اوه اوه چه خبر بود اینجا تو این مدت که من نبودم!!!!!

    ReplyDelete
  4. مفاهیم آزاد اندیشی,برابری خواهی , حق طلبی تا زمانی که مفهوم انسان بودن و انسانی اندیشیدن فارغ از هر گونه تقسیم جنسیتی به عنوان اولین گام آزادگی درک نگردند هرگز ارزشمند نبوده و هیچ یک از ما را ,چه مرد و چه زن رهنمون مقصدی نخواهد بود. مهم تر آن که در سرزمینی که حاکمان حقوق اولیه ی انسانی ما را مسلوب نموده اند این هجمه های! کلام و افترا به همدیگر ما را هر چه بیشتر از آزادی دور می دارد.

    ReplyDelete
  5. عاطفه جان...کامنتت شکل کامنت دونی رو بهم ریخته بود بخاطر طول لینک. مجبور شدم حذفش کنم ببخشید

    ReplyDelete
  6. اشکال نداره امیر جان فقط یه لینک بود راجع به پزشک که ریزک. ما که کامنت دونی تو همه جوره به هم ریختیم. باز هم ببخش.

    ReplyDelete
  7. صورتک خیالیDecember 2, 2009 at 7:57 AM

    کی این مشکل جلب توجه ات حل میشه امیرجان؟
    اخه به هر طریقی یعنی؟!

    ReplyDelete
  8. خوب ما که این مدت این کنار وایسادیم و دعواهای شما رو نظاره کردیم، شرمنده که اون همدردی مورد بحث از دستمون بر نمیومد، اما خوب مشکل تو این بحث، یکی نبودن پیشفرضها بود. عدم شناخت متقابل کافی، و با عرض شرمندگی، یه کم هم تعصب طرفین رو اینکه داره درست میگه. این بحثها خوبه. خیلی هم خوبه که ماها، که دنبال جامعه مدنی سالم می گردیم، اینجاها تمرین کنیم مدارا و درک متقابل رو. میگم درک متقابل، از دو طرف.
    می دونی، من خودم آدم برابری طلبی هستم. اما حاضر نیستم ادعای فمینیستی بکنم، به خاطر برخی انگهایی که می چسبونن بهشون، یا حتی بعضی هاشون، تاکید می کنم، بعضی ها، که خیلی نیستند اما خیلی به چشم میان، دلشون می خواد اونطوری دیده بشن.
    خوب نمی دونم اینجا چرا رفتم به منبر، اما جناب وبلاگ صاحاب، ما هم می دونیم که شما مرد سالار نیستی، حداقل تو این مدتی که خوندیمت به این نتیجه رسیدیم، هم می دونیم که اون دوستانم قصد توهین به شما رو نداشتن و اینجا، شاید یه سوزن کوچولو خورده به زخم عمیقی که یه زن هر روز تو این جامعه می خوره و اون زخمه از بدشانسی شما اینجا سرباز کرده.
    پس گل روی همدیگه رو ببوسین دیگه!  آباریکللا!

    ReplyDelete
  9. امیر حسین عزیز...به سختی خودمو از گودر کشیدم بیرون تا بیام اینجا و عرض کنم خدمتت که همیشه از فمنیستهای جو گیر بیشتر از بیشتر حالم بهم میخوره تا مردسالاران حق بجانب...ارادت ما هم که به شما مستدام مرد بزرگوار! به نظرم تو قشنگترین نگاه رو به زن داری...
    پ.ن: پ.ن: حالا راستی مگه یه زن مراقبت می خواد؟ : دی
    همچین بزنم...!!!!

    ReplyDelete
  10. این هم مثل بقیه ناهنجاری های ما می مونه. افراط و تفریط هایی که تمومی نداره. تو خونتو کثیف نکن برادر. دلم برات تنگ شده!

    ReplyDelete
  11. صورتک خیالیDecember 2, 2009 at 1:34 PM

    امیرجان برگرد آرشیو سه سال پیش اینات رو بخون ببین چی گفتم همون موقع که نشسته پریده بودی وسط!
    شرمنده ام که هیچ وقت نظرم در موردت عوض نشد و نمیشه ...
    البته میفهمم هممون خالی هایی داریم که باید پرش کنیم اما این به این معنی نیست که درکت میکنم ها نه جانم ... ولی دلسوزی همراه با تمسخر چرا ...
    دوس میدارم این وضع رو
    عصبانیت نداشته ات رو
    عقیده ای که بهش اعتقاد نداری و ولی همین که پای دفاع ازش بایستی میشه چاقوی که حاضری فرو بکنی هر جا که بود فقط محض بردن ...
    دلسوزی داره خوب مسابقه دهنده ’ یک عمر باختن...

    ReplyDelete
  12. nemidoonam chi shodeh o che khabare amma midoonam ke hichki hagh nadaare baraadare kochike bozorge mano naaraahat koneh

    ReplyDelete
  13. من هم که اصلا کامنت نمی ذارم تو این یارکشی حمایت قاطعم رو از امیر عزیز اعلام می دارم!
    حیف که محیط فرهنگیه...وگرنه جواب اونایی که دارن واسه یه کامنت بیشتر در وبلاگشون بهر ترفندی متوسل میشن و هنوز "دغدغه" رو "دغدقه" مینویسن یه جور دیگه  میدادم...همونایی که فکر میکنن هر شوری الزاما شعور هم میاره...

    ReplyDelete
  14. به مادرم که صبحها نماز صبحشو تو آرامش می خونه و بهش افتخار می کنم که هروقت رسیدم خونه بوی غذاشو شنیدم به زنهایی که دستمال به دست می گیرن و بی خیال از قانون و اضافه کاریو ارباب رجوع و ترس از دیر رسیدن و...گردگیری میکنن من مردانه زندگی کردم و بعد زنانه وجودم داره سر باز می کنه از سرکوبی که شده. عرض کردم که فکر نکنین چون دستم به گوشت نمی رسه میگم پیف پیف.

    ReplyDelete
  15. امیراحمد ایرانیDecember 3, 2009 at 4:26 AM

    زرشک رو در نظر می گیرم برای خودم! رفقا کی دست بر میدارین از جست زدن روی پله ی آخر بی طی کردن پله های اول؟ هنوز سر تعاریف و مفاهیم دعوا داریم اونوقت می زنیم تو کار مصداق. از همه جالب تر اینکه بی اینکه جز چند تا پست و و کامنت چیزی از طرف مقابلمون بدونیم توهم می زنیم که در مورد شخصیت و مرامش حق داریم قضاوت کنیم... اما شما جناب صورتک خیالی! بلاگ شما رو خوندم. چند بار هم خوندم. با امیرحسین موافقم. به تو باید لبخند زد. تماشات کرد و ازت گذشت...

    ReplyDelete
  16. با فرناز کاملا موافقم و اون پست جنجال برانگیزتوو اوج افسردگی-بدون ارتباط با سیکل هورمونیفچون از اون لحاظ نرمال بودم- خوندم ویه کامنتی بیشتر شبیه حدیث نفس گذاشتم.
    بعد تا امروز بحثارو تواین وبلاگ دنبال کردم.بعد یه نگاهی کردم به همه ی مطالبی که این مدت ازت ارشیو داشتم و دیدم چه خوبه که مردهایی که نه انسانهایی مثل امیر حسین هستن

    ReplyDelete
  17. تو و چند نفردیگه با همین پستهای کوتاه بحثهای بلاگی و...منو به زندگی زن بودن ..برگردوندن .منو با خودم اشتی دادن.بهرحال تو همونطور امیر حسینی بنویس ما هم استفاده میکنیم(جسارتا)

    ReplyDelete