ای کسانی که اول ایمان آوردید و بعد رفتید « تنها دوبار زندگی می کنیم» را دیدید، جدن نگران چهل سالگی تان نشدید؟ نگران سازی که بنا بود بزنید و نزدید، نگران رابطه میان خودتان و آقا نادرتان، نگران حسرت هایتان، نگران نگفته هایتان، نگران هزار و یک آرزوی بر باد رفته و حتی بعضی وقت ها نرفته...نترسیدید بابت اینکه در چهل سالگی چنان زمینگیر معاش و تلاش شوید که هرگز دیگر هیچ وقت نتوانید همه چیز را رها کنید و در پی شهرزاد قصه گو به کوه بزنید؟
با شمایم ای کسانی که ایمان آورده اید...
پی نوشت:سیامک متولد دیماه بود، فقط ۵ روز فاصله داشت با من. وقتی داشت دور روزها خط می کشید با خودم گفتم یا حضرت عباس نکند دور نوزدهم خط بکشد؟ مرام داشت پنج روز فرجه داد!
گفتی که نالهی تو به یار تو میرسد
ReplyDeleteآنجا که ناله میرسد آنجا مرا رسان
ما چون نمیرسیم بدان آرزوی دل
یارب تو آرزوی دل ما به ما رسان
این فرصت کوتاه و این بدیهای دراز و طولانی
ReplyDeleteچرا نگران نشدیم من نگران بیست و سی چهل و پنجاهو ....همه ي اينها شدم.
ReplyDeleteاصلا اين ترس هميشه با من بده و هست و هيچ وقت موافق اين تز كه((سن فقط يه عدده))نبودم.
من به شخصه نگران شدم عين چي!
به 30 که رسیدم منگ و مبهوت ماندم و تا 40 راهی نیست و هراس من همه از...
ReplyDeleteمن 30 سالمم هم نشده ولی کلی آرزوی از دست رفته دارم. زندگی همینه و باید بهش عادت کرد...
ReplyDeleteوالاما نه ایمان اوردیم و نه این فیلم را دیدیم ولی کلا نگران همه این چیزایی که گفتی هستیم
ReplyDeleteمن 30 سالمم هم نشده ولی کلی آرزوی از دست رفته دارم. زندگی همینه و من هیچ نمی خوام بهش عادت کنم
ReplyDeleteمن هم نگرانش شدم.تو که در مورد بحران میانسالی خوب می دونی. این بحران سراغ خیلی از آدمها میاد.آدمهایی که تا قبل از اون در امید به آبنده زندگی کردن و بعد از اون هم در خاطره های گذشته!!!!!! یعنی آدمهایی که در حال زندگی کردن رو نمی شناسند یعنب متاسفانه اکثر قریب به اتفاق آدمها.
ReplyDelete139..
ReplyDeleteسلام امیر حسین جان
دیشب دیدمش
تو یه سانس اختصاصی تو سینما فلسطین که فقط من بودم یکی از دوستام و یه خانم دیگه و یه آپاراتچی سینما
.
تو جشنواره پیرار سال نشد ببینم و مونده ود رو دلم
.
اما فیلم عجیی بود
خنده های شهرزاد اونقدر عمیق بود و پرکنایه به دنیا که آخر فیلم
داشت اعصابم از همه چیزم خرد می شد
که چه قدر فکر و ملال ریخته دورو برمون...
و سیامکی که آیینه تمام نمای چهل سالگی خیلی هامون بود
.
بر خلاف اینکه فکر می کردم حتمن بعد دیدن این فیلم
ملال پیچ می شم. اما خیلی خوب بود سبک و آروم . از فلسطین تا هفت تیر سیگار کشان راه اومدم و مزه داد...
.
اینم از حس ما
:)
ارادت..