Thursday, December 10, 2009

سنجه

آدمی را با تردید هایش باید سنجید، با حیرانی ها و سرگردانی ها...

14 comments:

  1. هوم؟؟؟؟؟!!!! خب من نفهمیدم چرا

    ReplyDelete
  2. هوم؟؟؟؟؟!!!! خب من نفهمیدم چرا

    ReplyDelete
  3. اینها دقیقا آیتم‌هایی هستند که تدبیر و انتخاب آدمی را زیر سوال می‌برند.... از همین منظر می‌خواهید آدمی را بسنجید؟

    ReplyDelete
  4. راستش برای من چندان مهم نیست که آدم روبرویم درباره چی تردید دارد، ولی به نظرم آدمی که هیچ تردیدی در زندگیش ندارد یک جورایی مغزش را تعطیل اعلام کرده.

    ReplyDelete
  5. منم  سوال سحر رو دارم.

    ReplyDelete
  6. نه پشيمون شدم. خب گفتي با ترديدهاشون بايد سنجيده بشن.بحث تر و ترتر نيست كه!

    ReplyDelete
  7. گاهی هم با آرزوهایی که با اون تردیدها به باد می ره

    ReplyDelete
  8. اونوقت چجوري نتيجه ميگيري؟يعني هرچي ايناتر بعد چي تر؟-چي گفتم!-

    ReplyDelete
  9. یعنی اونوقت چی میشه ؟
    چه جوری میشه؟ آمدنم بهر چه بود با چی اومدم ؟چه جوری میرم؟
    مثلا من الان یه دنیا تردید و حیرانی دارم پس من چه جوریم الان اصلا امیر جون به سنجش دیگران کار ندارم خودم رو باید چه جوری الان بسنجم ؟
    واقعا به این سنجش نیاز دارم

    ReplyDelete
  10. امیر جون بیرون گود نشستی یه جوابی گاه گاهی بدی بد نیست داداش!

    ReplyDelete
  11. برای همه ی دوستانی که پرسیده اند: به باورم یقین کوچه ای بن بست است. یقین خروجی ندارد. آدم مطمئن، صلب است، آدمی با اتخاب هایش محک می خورد و در یقین انتخابی نیست. انتخاب جایی در گذشته صورت گرفته پس جایی برای سنجش هم نیست. این میان تردید اما محل شک مدام بین دو یا چند پدیده است، انتخاب معنا پیدا می کند، گم شدن و پیدا شدن در کار است و آدم ها در این سرگردانی ها سنجیدنی اند

    ReplyDelete
  12. کتاب جزیره سرگردانی رو خوندی؟

    ReplyDelete
  13. یعنی هرچه مرددتر و حیرانتر و سرگردان باشی چی تری؟من همانم.نه من همانترینم!

    ReplyDelete