سکوت کردم
خندید و گفت
به یاد ندارد
راه هایی را که پیموده است
در هایی را که کوبیده است
عشق هایی را که آزموده است
سکوت کردم
گریست و گفت
به یاد دارد هنوز
راه هایی را که نپیموده است
در هایی را که نکوبیده است
عشق هایی را که نیازموده است
واهه آرمن-پس از عبور درناها- نشر آهنگ دیگر
سلام . خووبی امیر حسین ؟ چقدر ناراحت مینویسی پسر
ReplyDeleteبهم یه سری بزن . حاله من رو هم گرفتی . ایش
به رکسانا: کامنتت اسباب مسرت شد. یعنی هر وقت فکر می کنم با تمام انواع کامنت های وبلاگستان اشنایی بهم زده ام یکی هست که شگفت زده ام کند. سعیت مشکور
ReplyDeleteفراموشی و کاش باز هم فراموشی و گریز از هراس و حسرت چه بسیار عاشقیت ها ! که شاید برای همیشه از دست رفته اند...
ReplyDeleteواهه آرمن دوست دارم. چه شعر خوبی هم انتخاب کردی
ReplyDeleteحسرتها هیچ وقت از یاد آدم نمی ره
ReplyDeleteعشق پشت درهای کوبیده نشده ازپس راه نیامده ی تو انتظار می کشد هنوز و هنوز/.
ReplyDeleteگاهي هر كاري كنيم خيلي از راه ها رفتني نيستن يا خيلي از درها قابل كوبيدن نميشن مهم اينهكه درهاي كوبيده شده و راه هاي رفته شده فراموش نشن...
ReplyDelete