«درباره الی» را به هیچ وجه به تنهایی نبینید.از سینما که آمدید بیرون حتمن حتمن باید کسی باشد که بتوانید دستش را بگیرید،آهسته فشار دهید یعنی«عزیزم من هستم».کسی باید باشد که وقتی دید توی ماشین زل زده اید به فرمان و یادتان رفته حرکت کنید،دستش را آرام بگذارد روی دستتان،صبر کند تا نگاهش کنید،لبخندی بهتان بزند و چشم هایش زمزمه کند«من هستم»...بعد از «درباره الی» حتمن باید کسی باشد که بشود عشق به او داد و عشق گرفت،محبت، گرمای تن انسانی که دوستتان دارد...به خدا تلخی آن فیلم را،آن سرمای مهیب مرگ را بدون حضور کسی که دوستش داشته باشید نمی شود تحمل کرد
حق با آذین بانو است:درباره الی انتخاب خوبی نیست برای این روزها...اصلن بگذارید بعد انتخابات به جستجوی الی بروید
سرما ... سرماي مهيب ... هنوز بدنم سرده ... هنوز ...
ReplyDeleteبه توصیه تان عمل میکنیم. بعد انتخابات " الی " می بینیم!
ReplyDeleteدرمورد توصیه دوم منهم به همین نتیجه رسیدم، الان تو این شرایط که خواب و خورام نداریم سینما رفتن نمیچسبه ؛ تنها یا غیرتنها فرقی نمیکنه دوست جان :)
ReplyDeleteکاملا موافقم مخصوصا وقتی ای دادهای شهاب حسینی توی ذهنت میپیچید حتما باید کسی باشد...
ReplyDeleteسلام امیرحسن جان
ReplyDeleteتو به من خیلی لطف داری و ممنونم. مدتی بود بهت سر نزده بودم بخونم ببینم چیا نوشتی... پست قبلیت ما باید باز یک ملت شویم خیلی خوب بود.
فکر کنم درباره الی رو بهتره اصلا نبینم با این اوصاف....
به نظرت پارتنر پرسفنه تایپ بهتره یا پارتنری که پرسفنه ش خیلی ضعیفه؟
يواش
ReplyDeleteمی گم جور دیگه هم می تونیم نگاه کنیم ها!
ReplyDeleteبرای اینکه به شانه های تو بچسبم و تا ته ترسهایم بروم تلخ شوم و بعد با حضور تو تازه شوم... ناب شوم .... برویم به خاطر الی را باهم ببینیم!!!!!
بریم؟
می ریم.....
این روزها امیر همه اش این دل ما را هوایی می کند!!!!!!!!!!!!!
ReplyDeleteدیر گفتی..منم دیشب دیدم و چقدرم چسبید ..وقتی از در سینما اومدم بیرون..شلوغی و گرما و مردم و موج سبز و ویکتوری تلخی کتمان حقیقت در شرایط سخت رو برد..
ReplyDeleteچشم. نمی بینیم
ReplyDeleteمی ترسم تا من یه پارتنر پیدا کنم بریم سینما انتخابات تموم شه و برش دارن !
ReplyDelete