روزهای تاریک،روز های وحشتناکی را می گذرانیم...خودم را می بینم که چقدر آماده ام آویزان هر چیزی شوم برای بیرون آمدن از این فضا و می ترسم.می شود گوسفندی رام میان گله گوسفندان مطیع کودتاگر شد،می شود تا پای محو خویشتن از طریق تمسک به دون کیشوتیسم پیش رفت،می شود به دام خشونت افتاد و به عبث سعی کرد خشونت را با خشونت پاسخ داد،می شود به سراغ مخدر رفت تا کمی آن جهان بیرون را فراموش کرد...وجه مشترک تمام این کار ها می دانید چیست؟در همه شان ما روح خودمان را می کشیم و این همان چیزیست که سرکوبگر می خواهد.ملتی بی روح،ملتی مطیع!
به خودم نگاه می کنم و میبینم از پی این آوار کمرشکن،راست قامتی چقدر دشوار است؛اما می دانم می دانم باید روحمان را نجات دهیم تا روحیه داشته باشیم برای ادامه مسیر.پناه ببریم به ادبیات،موسیقی،سینما،تاریخ که یادمان می دهند دیگرانی دیروز، مانند امروز ما،تلخی را چگونه تاب آورده اند.برویم «زد»گوستاو گاوراس را ببینیم،یک مرد فالاچی را بخوانیم،به «حکومت نظامی» میکیس تئودوراکیس گوش کنیم،گیتار ویکتور خارا؛نوشته های ایوان کلیما...روح مان را باید زنده نگه داریم که اگر نشود،ما دیگر ملتی مرده بیش نیستیم و دیکتاتور ما را مرده می خواهد...قسم تان می دهم به نام نامی آزادی،به یاد خونین شهیدان مان؛تن به ویرانی،دل به نامیدی نسپارید
با اولین خونی که بعد از روز جمعه ریخته شده حساب همه چیز ژاک است و کار تمام. دیرو زود دارد سوخت و سوز خیر
ReplyDeleteپیام خصوصی را هم بخوانید
روح من که در عمرش هیچوقت انقدر زنده نبوده است
ReplyDeleteآره منم این روزا به مولانا پناه بردم و حافظ......
ReplyDeleteبدجور داریم می شکنیم همه. مراقب باشیم نشکنیم......
ناامید نمی شیم دلیلش هم همین اعتراضهایی که هیچ جور خاموش نمی شه
ReplyDeleteاین یکی رو انصافا نمیذارم اتفاق بیافته.شده با همون نفرت نگهش میدارم و گرنه همه ی این 10 روز جهنمی پرررر
ReplyDeleteیعنی تمام شد؟ باور نمیکنم یا نمیخواهم باور کنم؟؟
ReplyDeleteترجیح می دهم که درختی باشم در زیر تازیانه کولاک و آذرخش با پویه شکفتن و گفتن تا رام صخره ای در ناز و نوازش باران خاموش از برای شنفتن ...
ReplyDeleteدریغا که این روزها دل و دماغی برای ادبیات هم نیست..اگر بدانی چند روز است لای هیچ کتابی را باز نکرده ام... فولدر فیلمم چند روز است دست نخورده است.. پوشه ی میوزیک چند مدت است کلیک نخورده... اصلا اینجا را خواندی جان برار http://www.zamzameh.com/rooznameh/88/archives/123
ReplyDeleteمن می گم خوندن تاریخ رو جدی بگیریم
ReplyDelete