ارغوان
این چه رازی است که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید
و زمین هر سال،از خون پرستو ها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می افزاید
ارغوان،پنجه خونین زمین!
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کی بر این دره غم می گذرند؟
ارغوان،بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده ی من
امیرهوشنگ ابتهاج-بخشی از شعر ارغوان از مجموعه تاسیان
کو نوای سه تارش امیر حسین کامیار... کاش دل خوشی باشه که باز هم جمع بشیم تو بخونی و رفیق ساز بزنه... چقدر این روزها دلگیره
ReplyDeleteفقط منتظر یه بهانم برای گریه کردن که خوشبختانه مرتب پیش میاد!
ReplyDeleteبه نظرت ما قبل از انتخابات کم کاری کردیم؟
ReplyDeleteمن دیگه جایی ندارم برای گفتن ( هر جا که میرم همه میگن هیجانات جوونی هست خود به خود تموم میشه ما هم حال شما رو تجربه کردیم ....) ادمای به ظاهر روشنفکری که فقط میگن اشتباه هست خدایا چرا هیچکس نمیگه درست چیه ؟ ...... تو به من بگو چه جوری اروم بگیریم و اجازه بدیم عقلمون تصمیم بگیره ؟ فقط نگو که کارهای ما اشتباه بگو ارامش کجاست به من بگو؟.....................
ReplyDeleteظالم را رسوا میبینم و مظلوم را حیران و سردرگم اما شجاع، بیپروا و با ایمان
ReplyDeleteانگاه كه تو در اغاز تن و دين ما را بيافريدي واز منش خويش مارا خرد بخشيدي جان ما را تن پديد اوردي انگاه كه ما را نيروي كارورزي و گفتار راهنما ارزاني داشتي از ما خواستي كه هركس باور خويش را به ازاد كامي بپزيرد زرشت سپنتمان
ReplyDeleteانقدر غرق اشکم که ....چقدر قلعه حیوانات ما روی حیوان را کم کرده است.فقط همدیگر را دعا کنید
ReplyDeleteغمگينم
ReplyDeleteسکوت می کنم. مث تمام این روزا که از خواب ژا میشم و تو آینه خودمو می بینم می ژرسم از خودم من اینجا چه غلتی می کنم! برای خواهر شهیدم، ندا صالحی یه کاری نوشتم...
ReplyDeleteسکوتی به عظمت شب و بغضی به پهنای آسمان گلویم را گرفته است کاش من جای تو بودم ای مظلوم ترین دخت ایران خواهرم ندا...
ReplyDeleteما پیروز خواهیم شد به قداست خون پاک تو سوگند که ما پیروز خواهیم شد.