Saturday, August 22, 2009

نازک آرای تن ساق گلی...

از آن وقت هایی است که همه جور می توان برایت نوشت.مثلن عاشقانه نوشت«اشک نمی ریزی تو، روح من است که از چشم هایت ذره ذره خارج می شود» یا مثلن زد به صحرای روانشناسی«ما عشقمان را به پدر و مادرمان بدهکاریم نه زندگیمان را» یا پیچید سمت خاله زنک بازی«من نمی گذرم از آدم هایی که این همه رنج بار روزگارم کردند» یا قلمبه نوشت« آدم ها با اشتباهاتشان آدم می شوند.میزان آدم بودن هر کسی بسته به جسارتش در طغیان برای به دست آوردن حق اشتباه کردن است»...


تهش همه اش چرند است...تو اینجا را نمی خوانی،خیلی وقت است که نمی خوانی!

No comments:

Post a Comment