Saturday, December 19, 2009

آقای نویسنده وارد می شود

١- آقای نویسنده می خواست بیاید در مورد فیلم « تنها دو بار زندگی می کنیم» بنویسد که چه دوستش داشته و ...اما دید همه ی گفتنی هایش را سر هرمس بهتر از خودش گفته، پس ارجاعتان می دهد به نوشته ایشان به انضمام این توصیه که ندیدن فیلم حتمن حسرت آفرین خواهد بود.


٢- آقای نویسنده، دارد حس غریبی را تجربه می کند. کلن او از آن آدمهایی است که منصفانه می شود به کارنامه اش در باب تجارب فضاهای مختلف زندگی احترام گذاشت. از ازدواج و طلاق و دلبستن و دلدادن بگیرید تا رفیق بازی و خنجر از دوست خوردن و عارف مسلکی و اینها...آقای نویسنده به رغم همه ی این تجارب اما با فضای جدیدی روبرو شده که نمی شناسدش، که تجربه اش را نداشته، که هر صبح بلند می شود به خودش نگاه می کند با کنجکاوی که ببیند حسش سر جایش است؟ آقای نویسنده در مورد تجربه ی این فضا خواهد نوشت اگر حسش ماندگار باشد


٣- آقای نویسنده سه شب است تقریبن نخوابیده. تا خود صبح ده لیتر آب خورده، خیار خورده، گریپ فروت خورده، دیشب حتی ساعت دو نیم برخاسته و برای خودش نیمروی سبز درست کرده از لحاظ یا حسین میرحسین، آقای نویسنده امیدوار است امشب دیگر بخوابد از بس که صبح تا حالا خمیازه کشیده و فکینش در حال گسستن می باشند


۴- آقای نویسنده می خواهد سپاس ویژه ی خود را تقدیم پدرام رضایی زاده کند بابت این دو پیشنهاد فرهنگی اخیرش. هم آن آلبوم انور براهم و هم این فیلم تنها دو بار... خیلی لذت ماندگاری برای ایشان آفریده که فراموش ناشدنی اند. دستت به ضریح و زری و اینها برسد ناتور خان!


پی نوشت سانچویی: ارباب! ارباب! رو دل نکنی این همه هی به خودت می گی آقای فلان آقای بهمان...هوم؟ خیلی نویسنده ای بشین این فیلم نامه ی متوقف درصفحه ی ده را تمام کن. هوم؟

6 comments:

  1. آقای نویسنده گاهی یا بیشتر گاهی ها! سکوت تنها پاسخ در خور من خواننده به دلپذیری قلم تو است.
    اگر آن حس غریب از نوع سبک شدن ها , شفاف شدن ها و شروع دوباره هاست که ماندگار باشد وگرنه که رهایی تو و خوابی آرام  را برایت آرزو می کنم.

    ReplyDelete
  2. خصوصی لطفا

    ReplyDelete
  3. اراجیف مزمنDecember 19, 2009 at 7:35 AM

    آخی ... چقدر خوشحال می شم وقتی میرم این وبلاگ هایی که دوسم میاد می بینم از تنها دوبار زندگی می کنیم نوشتن ولی از اون طرف چقدر عصبی می شم وقتی میرم سینما می بینم ملت اونجوری که باید دل به این فیلم نمیدن و یک ریز حرف می زنن ...

    ReplyDelete
  4. خرابم می‌کنی، مثل عرق سگی!

    ReplyDelete
  5. سانچو بیان اینور فعلا کاری نداشته باش.,اخ بابا.,

    ReplyDelete