Wednesday, June 17, 2009

من باب دست گرمی

١-موضع من در مورد صدای آمریکا شفاف و واضح است لااقل چند پست در موردش پیدا می کنید که نظرم را نوشته ام.این نوشته گوشه سمت راست هم اصلن بخاطر نقل بی اجازه نوشته های این وبلاگ در صدای آمریکا اضافه شده و هرچند با عملکرد حضرات انگار بنده آن چند خط را برای مرحوم ننجون مهدی نوشتم نه گردانندگان صدای آمریکا


٢-کسی کاش برای حضرات توضیح می داد فرستادن موتور سوارانی به محله های مسکونی تهران که باتوم و چماق و زنجیر را دور سر بچرخانند و عربده بکشند به جای وحشت آفرینی،نفرت خلق می کند و نفرت الان به نفع هیچکس نیست.کاش کسی این را برای حضرات توضیح می داد

12 comments:

  1. امیر حسین.من تازه دارم میفهمم که ما هممون چقد مهربونیم.چقد خوب و فهیم و نجیبیم و چقدر ازمون فرصتهای زندگی رو گرفتن.نن جون مهدی هم نگو لطفا.آقای کروبی هر گی که هست و هر موقعیتی حالا ما رو تنها نذاشته.حتی اگه میذاشت هم باز احترام لازم بود.چه برسه به حالا.صدای آمریکا با همه برنامه هاش با همه مجریهای لوسش با همه تکرااری بودن و بی بخاریش الان تنها فرصت ماست.

    ReplyDelete
  2. با بکار نبردن ننجون مهدی موافقیم/با توضیح موافقیم/کلن موافقیم

    ReplyDelete
  3. چی دارن به سرمون میارن؟؟؟
    برادر من رو هم گرفتن...

    ReplyDelete
  4. وا ویلا .....بررسی رای هامون و پیگیری اون  کجا و برانداری انقلاب کجا......................
    اینه واقعا هدف ما؟
    دوست من بهتر ببین!
    حضرات رادیو آمریکا هم بدونن ما به تاییهای اونها احتیاجی نداریم موضع اونها مشخصه!
    کاش مردم فریب نخورن به بهانه های واهی
    هوشیار باشین اصلا واقعا دیه می دو نیم جی می خوایم؟

    ReplyDelete
  5. وا ویلا .....بررسی رای هامون و پیگیری اون  کجا و برانداری انقلاب کجا......................
    اینه واقعا هدف ما؟
    دوست من بهتر ببین!
    حضرات رادیو آمریکا هم بدونن ما به تاییهای اونها احتیاجی نداریم موضع اونها مشخصه!
    کاش مردم فریب نخورن به بهانه های واهی
    هوشیار باشین اصلا واقعا دیه می دو نیم جی می خوایم؟

    ReplyDelete
  6. این مناسبت داره بخونش خیلی قشنگه:

    "" آزادی ""
    ساربانا بر خیز
    ساربانا برگرد
    شهر در ماتم یاری که تو بردی
    نصف شب خاموش دق کرده و مرد
    دیر گاهیست که باد و طوفان
    مضمهل گردانده
    خط حکاکی گوری که پس از رفتن تو
    با غبار دل این مردم شهر
    جای جای دل این صحرا را
    پر ز آهنگ سیاووشان کرد
    ساربانا برگرد
    ساربانا بر خیز
    ساربانا چه کسی میداند
    نام یاری که غریبانه زما دور افتاد
    نام عصیان درخت نام رقص گل یخ در بوران
    نام معشوق خداست
    و جدا از غم و اندوه و بلاست
    ساربانا برسان پیغامم و بگو
    که دلم لک زده تا سر بنهم بر زانوت
    و بپرسم از تو
                     دور از این شهر کدام ابادیست!!
    وه خیالیست شگرف
    وه امیدیست بعید
    مشق باید بکنم نام تو را
    با سر انگشت به شنهای کویر
    یار من...
    پشت کوهیست بلند...
    دور از این آبادیست...
    نامش اما...
    بگذر...
    شهرتش آزادی ست

    ReplyDelete
  7. این حضرات اگر گوش شنوا داشتند حال و روز ما این نبود

    ReplyDelete
  8. من تنم ذوق میکنه از این همه اندیشه...پا به پای هم....

    ReplyDelete
  9. بدون هماهنگی!!!
    چشم ما دیگه نمی گیم ... خب چیکا کنیم ما افتخار کردیم دیگه .. ببخشید :(

    ReplyDelete
  10. اگه همین صدای آمریکا نبود افتخار آشنایی شما نصیب من نمی شد ولی این وبلاگ شماست و مالک آن هستی  با آرزوی موفقیت و سلامتی برایت

    ReplyDelete
  11. جوجه و گندم عزیز!توضیح آزاده کاملن درسته ولی من سعی می کنم برای اجتناب از سو تفاهم دیگه این اصطلاح رو بکار نبرم

    ReplyDelete