Monday, July 6, 2009

اللهم لبیک

تفال زدم به حضرت حافظ، فرمود:


دلا بسوز که سوز تو کار ها بکند/نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند


عتاب یار پریچهره عاشقانه بکش/که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند


ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند/هر آنکه خدمت جام جهان نما بکند


طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک/چو درد در تو نبیند که را دوا بکند


...


شاهدش هم فرمود:


شبان وادی ایمن گهی رسد به مراد/که چند سال به جان خدمت شعیب کند

7 comments:

  1. از اونجایی که طبیب عشق مسیحا دمه فقط باید بمیری تا بتونه از ابزارش استفاده کنه...والا اگه نا بینا هم بود تا حالا اینهمه دردو شنیده بود...

    دیگه حافظ رو هم دوس ندارم....

    ReplyDelete
  2. چند سال.یعنی چند سال؟

    ReplyDelete
  3. مردک مازوخیست !!!! حافظ رو میگم.

    ReplyDelete
  4. باز به حافظِ جان! خدا که حتی یه نشونه هم نشون نمیده! همیشه تو شرایط سخت یه نشونه ازش میدیدم ولی این دفعه...!!

    ReplyDelete
  5. اگر با دلی بری که دله امکان نداره چیزی بهت نگه که اروم بشی.

    ReplyDelete
  6. تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار....

    ReplyDelete
  7. این پست نبرد علیه نفرت تان مرا یاد مردک جعفری و نشر چشمه و پس دادن کتاب انداخت و پوزخند ...!

    ReplyDelete