تا یک ساعت دیگر می روم موزه هنرهای معاصر...نمایشگاه گنجینه آثار خارجی.یادم میآید دفعه قبل که این آثار به نمایش درآمدند چهار سال پیش بود.با دو دوستی رفتم که الان یکی شان تهران نیست و یکی شان ایران...اینجوری است که مدام همین طوری انگار داریم تنها تر می شویم...گفته اند که این بار هر هفته کار ها را تغییر می دهند و من دارم با خودم فکر می کنم یعنی آن تابلوی بزرگ جکسون پولاک جزء کارهای این هفته است یا نه...جور غریبی روی ذهن من تاثیر گذاشته بود آن کار.شاهکار میان گنجینه موزه کم نیست از پیکاسو و رنه مگریت بگیرید تا مونه و ون گوگ،اما آن تابلو بزرگ پولاک مثل یک قصه بود،مثل یک روایت غنی از گم شدن درونی...بیا اصلن مثل ادری توتو فیلم نامزدی طولانی،با خودمان شرط بندی کنیم:اگر رفتیم و تابلو بود پس...اگر نبود ای بابا...قبول؟
پی نوشت١:اعتصاب غذای نیویورک شروع شد
پی نوشت ٢:محمد جان اسم مگریت را تصحیح کردم.ممنون از راهنماییت
یه هفته .,یعنی امروز روز آخرشه داداشی؟
ReplyDeleteخیلی هنریه و من خیلی ورزشی... .
ReplyDeleteبا حساب یک ساعت دیگه الان باید موزه باشی و البته امیدوارم تابلو هم اونجا باشه
ReplyDeleteامروز همه جا برام بوي قديما رو مي داد.. دبيرستاني كه مي رفتم، محله قديمي... و اين پست تو... آخرين باري كه رفتيم 5 نفر بوديم و حالا اينجا الآن منه تنها...
ReplyDeleteجای ما رو هم خالی کنید. فکر کنم من هم سه چهار سالی هست که نرفتم!
ReplyDeleteاین کتاب (( روح پراگ )) فوق العاده است, واقعا به درد این روزا می خوره, فکر می کنم اگر چند ماه پیش خونده بودمش به هیچ وجه تاثیر این روزا رو نداشت. کلا مرسی!
دو هفته پیش که نبود ...امیدوارم امروز باشه و لذتشو ببری
ReplyDeleteیاد گردون افتادم..میرم حتمن!
ReplyDelete