خوب، من این دو تا را کنار هم می گذارم:
1. " آدم می رسد به جایی که فقط هوس عاشقی ندارد،یا میل داشتن تنی میان بازوانش،یا هر چه...آدم می رسد به جایی که می خواهد همسر باشد،پدر باشد،خانواده داشته باشد"
2. " لذت را به امنیت نفروش."
از خودم می پرسم آیا نویسنده از این تعارض بین خواسته هایش آگاه است؟ حدس می زنم آگاه است، و شاید از این آگاهی رنج می کشد. باز حدس می زنم آگاهی از این تعارض آدمی را می برد به دامن «تردید».تردید این که چه کنم، وقتی تجربه پریودیکِ «لذت» آدمی را می رساند به جایی که "فقط هوس عاشقی ندارد" و دل اش می خواهد "همسر باشد،پدر باشد،خانواده داشته باشد"و از آن سو وقتی همسر دارد، خویش خوب تجربه کرده است که دارد "عشق اش را در ارتفاع پست خرج می کند."
کامنت بالا ارزش بحث کردن دارد.تا آنجا که من فهمیده ام آدمی به لذت و امنیت هر دو محتاج است.وقتی می گویم لذت را به امنیت نفروشیم منظورم برتری لذت به امنیت یا عکسش نیست.به طور دقیق می خواهم عرض کنم سر یکی را بخاطر آن دیگری نبریم.به جایش برویم آنقدر بزرگ شویم که لیاقت تجربه لذت و داشتن امنیت را توامان هم داشته باشیم.ذهن ما انگار عادت کرده به یک سیستم دو دویی یا-یا:یا نور است یا تاریکی،یا خیر است یا شر،یا لذت است یا امنیت،یا...من دارم پیشنهاد می کنم ذهنمان را برگردانیم سمت سیستم هم-هم:هم نور-هم تاریکی؛هم خیر-هم شر؛هم موفقیت-هم خوشبختی و هم لذت- هم امنیت...ما آماده پذیرش جادوی هم-هم که شویم دیگر فکر نمی کنیم تمایل به داشتن خانواده و لزوم لذت در زندگی انقدر با هم غیر قابل جمعند.دقت کرده باشی به همان جمله ای که فکت آوردی عرض کرده ام فقط هوس ....یعنی در کنار تمایل به داشتن حس عاشقانه می خواهم سطح دیگری از بودن را هم تجربه کنم.حوزه امنیت و گستره لذت از هم جدایند اما در سطوح بالای آگاهی، تبدیل به هم می شوند.در آن سطح آگاهی یاد می گیریم جوری بازی کنیم که تجربه لذت، امنیت را برنیاشوبد و امنیت لذت را خفه نکند...ماجرا به همین سادگی است!
پی نوشت مهم:دلم می خواهد بفهمم از کجای نوشته های من برمی آمد که همسر داشتن به منزله خرج عشق در ارتفاع پست است؟به گمانم تعریف ما از ازدواج چنان مخدوش است که فرض می کنیم ازدواج یعنی پایان لذت و آغاز امنیت پس عشق محکوم می شود به ارتفاع پست...شخصن ازدواج را بزرگترین ماجراجویی زندگی می دانم.فکر کن دو سیاره متفاوت تحت تاثیر جاذبه مغناطیسی عشق رقصی کیهانی را آغاز می کنند تا یکی شوند،بی آنکه هیچ کدام تهی از هویت خویش گردد.این تصویر پر است از ماجرا،از ابهام، از لذت...اینجا همان سطحی است که می گویم لذت و امنیت با هم یکی می شوند.اگر ما هنوز یاد نگرفته ایم که درست برقصیم معنایش خالی از لذت بودن رقص نیست.هست؟
ممنون.
ReplyDeleteیعنی من اول آن بخش بالایی را خواندم و فکر کردم اینها را تو نوشتهای بعد شاخهایم درآمد که چه میگوید این برادر ما. به خصوص آن تکه ازدواج یعنی خرج عشق در ارتفاع پست. بعد دیدم نه بابا آن بالا هاش مال شخص دیگریست.
ReplyDeleteمن برای پست قبل هم نوشتم
ReplyDeleteآیا امنیت را در "دیگری" باید جست؟ امنیت در "دیگری" پیدا می شود؟
ReplyDeleteبه نظرم نباید این همه درباره ش فکر کرد. باید از بقیه زندگی لذت برد تا وقتی که خودش پیش بیاد. اینطوری دچار یک قواعدی می شویم که دست و پایمان را می بندد.
ReplyDeleteمن اگه کامنت نمی دم دلیلش اینه که حس نمی کنم نمی تونم با این چند تا پست ارتباط برقرار کنم...
ReplyDeleteسلام رفیق
ReplyDeleteکاملا با هات هم عقیده ام
آقا آمار پست هاتون منو کشته نشده من باز کنم این وبو شما حداقل یک مطلب جدید نزدع باشی.دود کن اون اسفند قشنگ رو!
ReplyDeleteمن به عنوان آدمی که لذت و امنیت رو با هم داره می خوام بگم "آگاهی و بلوغ " کلید این قضیه است. اگر خوب به دور و برتون نگاه کنید می بینید که ازدواج های امروز به دلیل آگاهی بیشتری که بین افراد به وجود آمده ازدواج های موفق تری است . منظورم از موفق تر البته اینه که دو طرف لذت بیشتری از با هم بودنشون می برند نه اینکه صرفا دوام ازدواج ها بیشتر شده باشه. که اتفاقا آمار طلاق نشون می ده که این طور نیست. این قضیه هم فکر می کنم از همون افزایش آگاهی و بلوغ نسبی افراد ناشی می شه یعنی دو طرف امروز بهتر می دونن از زندگی شون چی می خوان بهتر معنی لذت و امنیت رو می دونن پس اگه چیزی که دنبالش بودن رو پیدا نکردن از هم جدا می شن. این جدایی به نظر من ارزشمند تر از زندگی بدون آگاهی است که قدیم تر ها آدم ها به زور کنار هم می موندن. البته توجه داشته باشید که لذت یک مفهوم مطلق نیست تعریف آدم ها از لذت با هم متفاوت است بنابراین نمی شه یه نسخه برای همه پیچید و گفت که ازدواج فدا کردن لذت برای امنیت است یا خرج کردن عشق در ارتفاع پست است. باید ببینیم آدم هایی که راهی متفاوت تر برای زندگی شون انتخاب کردن نظرشون چیه. بین اون ها
ReplyDelete