نکن پدر جان با ما این کار ها را...نکن داریوش خان مهرجویی!
می توانم حدس بزنم دلت خواسته رمان بنویسی،من هم یک وقت هایی دلم می خواهد آنجلینا جولی را از دست براد پیت در بیاورم.فرق بنده و حضرتعالی باید در این باشد که من به مقدورات خودم و براد فوق الذکر فکر کرده و می گویم بی خیال،کانون خانواده براد را بهم نزنیم؛شما اما انگار کلن فاتحه منطق محاسباتی را خوانده ای رفت پی کارش.
داشتم جان می کندم موقع خواندن کتابت.آزاده آمد گفت چته؟گفتم دارم عذاب می کشم و می خونم.گفت ولش کن خوب.گفتم تا اینجا خوندم بذار تمومش کنم.واقعیتش ناامید، مدام در انتظار خلاقیتی در آن چند صفحه مانده بودم که به اسم داریوش مهرجویی بیارزد
آقا جان!ارباب!سالار! کلی ما حال کرده ایم با فیلم هایت.اصلن من یکی با لیلا و درخت گلابی آدم شدم.جهان بینی ام بر این مبنا تعریف شد.بعد بر می داری همچون نوشته ای را به اسم رمان می دهی به خوردمان که چه؟جز چند دیالوگ میان مایه و چند تصویر تکراری آخر چه گیر من خواننده آمد میان آن مانیفست طویل شما، قربانتان بروم؟
نکنید آقا جان!با خودتان،با ما این طوری نکنید.بخاطر یک فیلم بلند لعنتی،هر چه بود رمان نبود...همان فیلم های بلند خودتان را بسازید بهتر نیست؟
موافقم سور.
ReplyDeleteولی چه کار می شود کرد؟ بخریم و بخوانیم به امید اینکه استاد بداند قدرش را می دانیم برود فیلم خوب بسازد. گاو.اجاره نشین ها. لیلا. درخت گلابی. مهمان ... هرچه غیر از سنتوری
کتاب را که نحونده ایم اما اگر ادامه روند سنتوری باشه بهتر از این که گفتی نباید هم دربیاد
ReplyDeletehttp://taghallobesabz.blogfa.com
ReplyDeletehttp://taghallobesabz.blogfa.com/post-37.aspx
ReplyDeleteبه زور تا حالا رسیدم به صفحه سی.چیزی هم که تا حالا دستم اومده اینه که آقاهه خیلی حسوده(هر صفحه 5 بار تکرار می کنه این جریان حسرت و حسادت رو!)
ReplyDeleteو اینکه ما کلا ملت بدبختی می باشیم.(این قسمت های مقاله وارش چه ربطی به رمان داره و تکرارش چه کمکی می کنه به پیشبرد داستان؟)
نه جانم اشتباه نکن من اولین بار که برات پیغام میگذارم واین فقط لفظ "مامانی" بود منو با کی اشتباه گرفتی. نمیدونستم از سازمان ما هم کس به سایت شما سر میزنه .
ReplyDeleteرضا احمدی
حالا چرا آنجلینا جولی جیغ؟ خیلی بهتراش هم هست بابا. بگذریم از شوخی.
ReplyDeleteمن قصه رو در دو ضرب خوندم و موافقم که خلاقیتی نداشت و دیالوگها و مونولوگها هم عمدا توی مایههای تحلیل و نقد اجتماعی بود, اما این که لزوما بد نیست, هست؟ البته قصه(یا رمان) نسبتا سیاهیه, اما ضمن احترام باید بگم بنده که لذت وافی بردم ازش.
چرا يعني ؟ منم خيلي دوسش داشتم. اين كتابو كه نخوندم اما دوتا فيلم ديدم(كه فكر مي كردم بايد خيلي خوب باشن) تو زندگيم كه پشيمون شدم از ديدنشون و يكيش سنتوري بود اصلا انتظار نداشتم !! داره چه ميكنه با خودش!؟ :(
ReplyDeleteما که خوندیم . کیفور شدیم.
ReplyDelete