Saturday, July 11, 2009

با صدای بلند فکر می کنم-2

دوستی در کامنت ها پرسید«چه چیزهایی نسبت به دوران «تجربه زندگی متاهلی» که داشته ای تغییر کرده که اکنون می خواهی «همسر و پدر»  باشی. چرا آن وقت نخوستی/نتوانستی، ولی حالا می خواهی؟»


جوابش شاید در یک کلمه بلوغ باشد.من فکر می کنم انسان بالغ تری شده ام نسبت به کسی که ۵ سال پیش بودم.آدم بالغ مسوولیت زندگی،تصمیمات و خواسته هایش را می پذیرد.آدم بالغ می داند هر خواسته ای هزینه های مشخص خودش را دارد و آماده پرداخت این هزینه هاست.در مورد مشخص ازدواج،آدم بالغ منتظر هیچ معجزه ای از ازدواجش نیست.می داند قرار نیست ازدواج یا به طریق اولی همسرش خوشبختش کند.می داند خودش و فقط شخص خودش مسوول خوشبختی و بدبختی اش است.آدم بالغ معمولن با آزمون و خطاهای فراوان،خودش را شناخته،تا حدی می داند که از زندگی چه می خواهد و چه نمی خواهد،که برای چه جور آدمی می تواند همقدم و همسفر  باشد


مهمتر از همه،آدم بالغ بلد است بین حوزه عشق و حریم ازدواج مرز قائل شود.آدم بالغ می داند هر چقدر عشق آسمانی،آتشین،سرکش و کمال گراست،ازدواج زمینی،ملایم،قانون مند و واقع گراست.در عشق ما با یک تصویر ایزد گونه روبروییم در ازدواج با همتایی انسانی که پر از ضعف ها و قوت هاست.آدم بالغ می داند ازدواج میدان واقعیت هاست و باید که آماده باشد به قول کمپبل نیمی از خودش را در پیشگاه محراب ازدواج قربانی سازد.آدم بالغ می داند ازدواج یعنی پذیرش مسوولیت یک رابطه دو نفره که در آن آدمی متعهد می شود تا سر حد امکان برای رشد متقابل و حمایت از آدم آن سوی رابطه تلاش کند.


آن امیر سال ٧٨،خام،پر توقع و بی تجربه بود.نمی دانست ازدواج چه مسوولیت بزرگی است.مرز های روانیش با جهان اطراف به درستی تفکیک نشده بود.انتظار داشت ازدواجش خوشحال و خوشبختش کند.تنش را و روحش را به درستی نمیشناخت.آمادگی مالی و روحی برای این بار نداشت و...حالا اما این امیرحسین سال ٨٨ به یمن همه زمین خوردن ها و برخاستن ها،خودش را بیشتر می شناسد.باید ها و نباید های بیشتری از خودش می داند،مسوول تر و قوی تر شده و از همه مهمتر همین حالایش هم آدم خوشبختی است.در تنهاییش هم از زندگی راضی است.ازدواج نمی کند که رضایت و خوشبختی بخرد،به ازدواج فکر می کند چون به نظرش زمان درک تجربه هایی است مانند همسر و پدر بودن که قطعن خوبی ها و سختی های خودشان را دارند


همین

6 comments:

  1. الهی به حق ابالفضل عباس حاجات شرعیه همه ی جوانان را اجابت بفرما.......لال از دنیا نری آمین گو

    ReplyDelete
  2. ((...در مورد مشخص ازدواج،آدم بالغ منتظر هیچ معجزه ای از ازدواجش نیست.می داند قرار نیست ازدواج یا به طریق اولی همسرش خوشبختش کند...))  با کلمه کلمه ی این بند از نوشته ات موافقم و دقیقا بر این باورم که این دو تا نوشته ات از کمال سرچشمه می گیره.

    ReplyDelete
  3. و این که آدم می رسه به جایی که اینا رو  راجع به خودش می تونه حس کنه خیلی کیف داره ..  و خوش حالی در زمان حال این جاست که به وجود میاد

    ReplyDelete
  4. لالای لای لالای لای... یه ماه دو ماه سه ماه چهارماه...فلذا لالای لای :دی

    ReplyDelete
  5. من نمیدونم بالغ رو دقیقا چی معنی میکنی هر چند به نظرم معنی اش تا حدودی نسبی هم هست...اما به نظر شخص شخیص بنده :دی... نمیشه ادم ازدواج نکرده باشه و بگه بالغ شدم... اگرچه تا حدودی مسیر بلوغ رو طی کردن لازمه یه ازدواجه سالمه اما بهرحال انسان در پدیده ازدواج چیزهایی رو تجربه میکنه که در تجرد امکان تجربه اش نیست...

    ReplyDelete