Tuesday, July 28, 2009

جستجوی روح

نیاز نوشته شاید جهان دیگر جای تصمیمات بلند مدت نباشد و حتی جای عشق های بلند مدت نباشد و جای تعهدات بلند مدت نباشد...پیشنهاد می کنم نوشته اش را کامل بخوانید


داستانی هست در مورد یک کاشف انگلیسی که به صحرای آفریقا برای کشف مناطق ناشناخته می رود و به همراه چند کارگر آفریقایی راهی منطقه مورد نظرش می شود.در تمام طول راه جهانگرد به بومیان همراهش فشار می آورد که سریع تر و سریع تر حرکت کنند و آنها نیز اطاعت می کنند اما جایی ناگهان همه شان بر زمین می نشینند و کسی حرکت نمی کند.سفیدپوست با خشم و حیرت سعی می کند ترغیبشان کند به رفتن اما آنها امتناع می کنند وقتی جهانگرد غربی چرایی توقف را از بومیان می پرسد می شنود این چند روز انقدر سریع حرکت کرده ایم که روحمان از ما عقب مانده،اینجا نشسته ایم تا روحمان به تنمان برسد...حالا حکایت ماست.ما در میانه عصر سرعت گرفتار شده ایم.از رشد غریب جمعیت بگیر تا افزایش تولید علم،تولید ثروت،انفجار دانایی،انفجار اطلاعات و انفجار هزار چیز دیگر...جهان بیرون،فرهنگ غالب،خانواده و مدرسه تحریک مان می کنند به سرعت،به صعود پله پله و بی وقفه در نردبان رشد مادی:گرفتن مدارک بالاتر تحصیلی،درآمد بیشتر،درخشش فزون تر...از یک جای قصه به بعد ما این تاییدات بیرونی را درونی می کنیم.دیگر جهان بیرون نیست که محرک ماست؛صدای جهان بیرون از مغز خود ما شنیده می شود:دکترا نگرفته ای؟خانه نخریدی؟حقوق هفت رقمی نمی گیری؟ و...پس بی ارزشی.پس سرعت لازمه کسب تایید این صدای درونی و انعکاس بیرونی آن می شود.سریعتر درس بخوان،سریعتر درآمد کسب کن تا در رقابت بی رحم جهان مادی عقب نمانی.خودآگاه هوشیار هر انسانی در عصری که ما زندگی می کنیم اسیر این مقایسه، شریک در مسابقه سرعت است


اما این خودآگاهی فقط بخش کوچکی از روان ما را می سازد.بخش عمده ای از روان انسانی در ناخوداگاه جمعیش مستتر است.روح انسانی منبعث از این ناخوداگاه برای حس خوشبختی محتاج ماندگاری است،محتاج در جایی ریشه داشتن،محتاج زمان برای با خود ماندن،محتاج خروج از آن مسابقه سرعت...من فکر می کنم اکثر ما لازم داریم مثل همان بومیان آفریقایی جایی بنشینیم تا روحمان به ما برسد و تازه بفهمیم واقعن از زندگی مان چه می خواهیم.ببینیم واقعن چیز هایی که می خواهیم خواسته های عمیق روح مان هستند یا از بیرون به ما تحمیل شده اند.روح انسان فارغ از زن یا مرد بودن؛به معنا،به آرامش،به تعلق داشتن محتاج است.جهان مدرن صنعتی شده اصل را بر سرعت،بر دگرگونی،بر فردگرایی می گذارد و این اصول ممکن است قاتل تدریجی روح انسانی باشند.خوشبختی از رضایت روح ناشی می شود نه از درخشش و موفقیت های خوداگاه...کاش در میانه این دوی سرعت،حواسمان باشد داریم چه چیز های عزیزی را قربانی تایید جهان اطرافمان می کنیم و کاش بصیرت و شجاعت تصمیم گرفتن برای خودمان را بیابیم،تصمیماتی برای خوشبختی خودمان،فارغ از بلند یا کوتاه مدت بودنشان...تصمیماتی از ته دل برای رضایت روحمان،روح سرگردان فراموش شده مان!

2 comments:

  1. رضا قاری زادهJuly 28, 2009 at 7:57 AM

    می بینی امیر باز هم بحث همین تایید خواهی مسخره است

    ReplyDelete
  2. ولی مگه آدم چند بار تو عمرش می تونه یه همچی شرایطی براش پیش بیاد؟

    ReplyDelete