Saturday, September 6, 2008

ریشولوژی

یک هفته است شاید هم بیشتر که ریشم را اصلاح نکرده ام.بلند شده و پر.آخرین برای که انقدر بلند شده بود شاید برگردد به دوران دانشجویی.اولش دل و دماغ نداشتم برای اصلاح-وقتی دلم اشفته است چرا باید ظاهرم مرتب باشد؟-حالا ولی برایم مثل یادگاری یک دوران بد شده.کوتاهش نمیکنم تا بگذرد.اگر به خیر گذشت میشود به سلامتیش ریش را زد و گذاشت پوست صورت و دل یکجا هوایی بخورند.به خیر هم اگر نگذشت زبانم لال،میشود با همان ریش رفت به عزاداری.خلاصه فعلن دارم شبیه برادر الله کرم میشود اگر خدا قبول کند!


پی نوشت:من مانده ام فقط این خلق الله حزبل چطور تحمل میکنند ریش را.بابا دارد میخورد پوست صورتم را و انقدر میخارد که شک برم داشته نکند شپش دارم

9 comments:

  1. اگه نمیری پس عصری که رفتی خونه یه راست برو سراغ آب و کف و تیغ اصلاح کن ریشت رو

    ReplyDelete
  2. رضا قاری زادهSeptember 6, 2008 at 5:26 PM

    امیر جان یعنی اگه وامی چیزی خواستیم بگیریم می تونیم ضامن معرفیت کنیم ؟!

    ReplyDelete
  3. رضا قاری زادهSeptember 6, 2008 at 5:27 PM

    دست از طلب ندارم تا کام دل برآید / یا جان رسد به جانان یا ریش در گٍل آید

    ReplyDelete
  4. به به...حاج رضا به به.تازه خبر نداری جای عطر گلاب میزنم چفیه هم میندازم

    ReplyDelete
  5. ای وای پس حاجی شدی!
    یاد طالبانی ها افتادم.از ریش همانقدر بدم می آید که از عزاداری!
    مبارک.

    ReplyDelete
  6. تبریک بابت حاج آقا شدنت بود حاج امیر.
    .
    .
    .
    هیرودیا

    ReplyDelete
  7. داری میری استقبال عزای نیومده؟این طوری یعنی امکان نشدنش بیشتر از شدنشه دیگه نه؟

    ReplyDelete
  8. نخیر گلناز جان!استقبال چیزی نمیرم.چیز ها هستند که هوار شدن سر من... فقط دارم من باب واکنش به ترفیع محاسن میپردازم

    ReplyDelete
  9. پس داري مثل کاسترو مي شي..آقا از اين حرف ها نزن اون بيچاره هم زد موند تو رودر بايستي و همچنان با ريش مونده..

    ReplyDelete