من دارم یاد میگیرم خودم را دوست داشته باشم:همان وقتهایی که دارم برای آن آدم منظم و برنامه ریز توی مغزم زبان در می آورم و بی خیال همه وظایف جهان،تنبلی نشخوار میکنم
من دارم یاد میگیرم تو را دوست داشته باشم همین طوری که هستی نه آن طوری که من دلم میخواهد باشی
من دارم یاد میگیرم این روزها و سرگردان تر از هر سرگردانیم که جهان تا بحال به خود دیده است
پس من چرا فکر می کردم تو خیلی خوب بلدی اینها را؟
ReplyDeleteیاد گرفتن دومی از نون شب هم واجب تره به جون خودم.
ReplyDeleteامیر جان دلم برات خیلی تنگ شده و از صمیم قلب از معبود یگانه آرزوی آرامش وسرور دارم .اگر خیلی خیلی پائین باشی منم اونجا میبینی.
ReplyDeleteهمیشه دلم از پست با صفحه کامنت غیر فعال میترسه.,!
ReplyDelete"من دارم یاد میگیرم تو را دوست داشته باشم همین طوری که هستی نه آن طوری که من دلم میخواهد باشی"
ReplyDeleteاین جملت قدر یه مثنوی می ارزه اخوی ناخوش احوالم، کاش این روزهای خاکستری هم گورشون رو گم کنند مثل بقیه روزهای خاکستری ای برای هممون گذشته...
من فکر کنم هنوز خیلی چیز های دیگر برای یاد گرفتن مانده... کاش می دانستیم شان و کاش می توانستیم شان...
ReplyDeleteیادگرفتن دوست داشتن خود آدم خیلی سخته!بین بقیه چطوری تحمل امون می کنن!
ReplyDelete