نیمه خالی لیوان:حجم کار به نحو قابل ملاحظه ای کم شده...بخوام ذهنم رو طبقه بندی کنم مقدار متنابعی از حجمش درگیر نگرانی آیندست:سایه شوم جنگ وقتی توام بشه با حماقت مکرر تفکر حاکم و کشور تحلیل رفته از تحریم، من رو میترسونه.بخش دیگری از ذهنم متوجه شرایط شخصی خودمه:نزدیک دارم میشم به سی سالگی و دستاورد ملموس مادی ای نداشتم برای آویختن قبای ژنده خود.ناشکری نمیکنم اما حالا که پام روی زمین سفت واقعیته کمی ناراضیم از خودم و کمی گیجم.بخش دیگر ماجرا روبرو شدن با خودمه طی این فرآیند خودشناسی و کلاسهای ناهید و تورج.رسیدم به جایی که تاریکیه و من باید شیرجه بزنم به عمقش و میترسم از این شیرجه و انگار دستی با انواع بهانه ها جلوی من رو میگیره-شاید همون دستی که تورج مدام بهش میگه مادر کامپلکس-به همه اینها مشکلات روزمره رو اضافه کنید،نباید انگار خیلی خوش بگذره بهم نه؟
نیمه پر لیوان:با همه این مسائل،خوبم.صبور تر از قبل شدم و بهم ریختنم شاید به راحتی گذشته نیست.در من یقینی کهن الگویی است که این نیز بگذرد و پایان شب سیه سپید است.این همیشه مانع میشه که تاریکی یاس ببلعد نور درونم را.میدونم که بالاخره راه حلی پیدا میکنم برای این مشکلات و میدونم که دیر یا زود شیرجه میزنم.این روزها بیشتر خودم رو میبینم و هر بار دیدن رفتار هام یک ذره متعادل ترم میکنه و از همه همه اینها مهمتر اینکه،هر چقدر ذهنم متلاطمه با این افکار،دلم سرشار از توئه و این شادم میکنه.یقینی هست در بودن تو که به زبان دل حرف میزنه نه کلام عقل و ترجمانش شور زندگیه...پس میرقصم با ساز زندگی،به امید روزی که برقصانم روزگار رو
پی نوشت:خانم گلناز یوسفی!عطف به کامنتتون،این کلاسهایی که من میرم ثبت نام جدید نداره فعلن.هر وقت ثبت نام داشت همین جا اطلاع رسانی میکنم
سلام وبلاگ خوبی داريد خوشحال ميشم به من سر بزنيد
ReplyDeleteبعضی وقتا خسته ميشم از اينکه هميشه داريم تو اين ليانه زندگی ميکنيم
ReplyDeleteليانه = ليوانه
ReplyDeleteاين پست از اون پستها که ادم اگه ميخواد برای نيمه خالی نظر بده نيمه پر مياد جلوی چشم اش..برای نيمه پر هم که بهتره ما سکوت کنيم که عظمت اش خدشه دار نشه :)
ReplyDeleteخوب نيمه ی خالی ليوان مهم تره هميشه!!الانم تنها چاره اش خود کشيه.
ReplyDeleteپ.ن:ايول...شما خيلی جالبيداااااااا!!!!سر کار می ريد.کلی فيلم می بينيد٬کلی کتاب می خونيد٬کلی آهنگ گوش می ديد تازه کلاسم می ريد!!!تازه کلی کارای ديگه هم می کنيد!!
من واقعاْ به روحيه ی برنامه ريزی شما غبطه می خورم.
و اين فرق کردنت به شدت در رفتارت قابل مشاهده است. خيلی فرق کردی و خوشيم از اينه که مثبت فرق کردی به جای بزرگ شدن پير شدن انگار دوباره داری کودک می شی
ReplyDeleteمنی که خيلی عادت به ديدن نيمه پر ليوان ندارم الان که دارم مثال هايی از هر دو نيمه رو جلوی چشمم می بينم٬ به خودم ميگم : ببين اون نيمه پره چه بهتره. باهاش دوست باش... الهی که اون غم و غصه های نيمه خالی همه شون نابود بشن
ReplyDeleteتو اين چند سالی که می خونمت به اين نتيجه رسيدم هم بالغت و هم کودکت خوب و به موقع ظاهر می شن و وظیفشون رو انجام می دن(نمی دونم چه قدر به اين پست ربط داشت اما دلم می خواست بنويسمش)
ReplyDeleteاين ليوانه که منو ديوونه کرده به خدا . نصفش خاليه نصفش پر ! نه شما بگو واقعن مسخره نيست يه ليوان اينجوری باشه ؟!
ReplyDeleteقلم خوبی داری. امید به خدا که همه چیز بهتر بشه. به منم سر بزن.
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteوبلاگ خوبی دارید
من نیز یا مطلب
اسرار امضاء
در وبلاگ شـمـسـه
منتظر پیامتان هستم
فراخوان خانوادههای دانشجویان دستگیر شده مراسم 16 آذر سال 86
ReplyDeleteدرموج دستگیری های بیسابقهی دانشجویی در آستانهی روز 16 آذر(روز دانشجو) بیش از 30 تن از دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب دانشگاههای سراسرکشور بازداشت شدهاند. شگفت این که 16 آذر که نماد مبارزه با رژیم وابستهی شاهنشاهی و سلطهی بیگانه بوده است از سوی جمهوری اسلامی نیز تحمّل نمیشود. آن چه امسال در روز دانشجو روی داد، تکرار همان صحنههایی است که رژیم گذشته هر ساله در برخورد با جنبش دانشجویی ایجاد میکرد. گرامیداشت روز دانشجو سنت پنجاه و چند سالهی جنبش دانشجویی ایران است و دانشجویانی که امسال به اتّهام برگزاری مراسمی ، با محوریت مخالفت با جنگ و تحریم، بازداشت شدهاند در زمرهی شریفترین فرزندان این آب و خاکاند. ما خواهان آزادی سریع و بی قید و شرط فرزندان اسیر خود هستیم.
کمیتهی پی جوی آزادی دانشجویان دربند