Monday, January 3, 2011

آيا پديدهء محمود احمدي نژاد به تمامي شر است؟

1- «من روح شريري هستم كه تاثير نيك بر جاي مي گذارم». شايد اين جمله ي مفيستوفلس در اثر جاودانه گوته، فاوست، بيشترين نزديكي را به تمام وقايعي كه حول محور محمود احمدي نژاد در اين ساليان اخير شكل گرفته، داشته باشد
2- فريبرز رييس دانا در مصاحبه پر ماجرايش با بي بي سي در همان شب اعلام هدفمند شدن يارانه ها تاكيد كرد اين امر آرزوي دولت هاي هاشمي و خاتمي نيز بود. اما آنها حمايت نظامي را پشت سر خود نداشتند و قادر به انجامش نشدند. نكته در همين جاست: چه دولت توسعه گراي هاشمي و چه دولت اصلاح طلب خاتمي قادر نبودند كل حاكميت را چنان پشت سر خود متحد كنند كه حمايت لازم را در امر خطير هدفمند كردن يارانه ها در اختيار داشته باشند اما محمود احمدي نژاد چنين حمايتي را براي خود ساخت و هدفمند كردن يارانه ها را پيش برد. اتفاق لازمي كه به گفته بخش اعظمي از اقتصاد دانان هر روز ديرتر به انجام رسيدنش هزينه بيشتري به اقتصاد ايران تحميل مي كرد. او جسارت انجام و توان يك دست ساختن حاكميت در حمايت از خود براي اجراي اين طرح را داشت. طرحي كه اجرايش به گمانم بايدي لازم براي رشد اقتصادي ايران بود
3- كمتر كسي در ميان تحليلگران هست كه در تمايل رييس دولت در برقراري رابطه با آمريكا ترديد داشته باشد. همانطور كه هاشمي و خاتمي نيز تمايل به برقراري اين رابطه داشتند اما با نهي و منع نهادهاي نظامي صاحب قدرت كاري از پيش نبردند. محمود احمدي نژاد اما به گمانم در اين كار نيز موفق خواهد شد. او توان لابي با نهادهاي توانمند امروز ايران براي كسب حمايتشان از تنش زدايي با غرب و در راس آن آمريكا را دارد كما اينكه تا كنون هم به جرج بوش نامه نوشته يا بيانيهء تهران را در عرصه هسته اي امضا كرده اما توسط رسانه ها و نهاد هاي صاحب قدرت به دار آويخته نشده است اتفاقاتي كه خيلي كمتر از آن اگر در دوران هاشمي يا خاتمي اتفاق مي افتاد سيل كفن پوشان را راهي خيابان هاي قم و تهران مي كرد. تنش زدايي با آمريكا و نه حتي دوستي با اين كشور شرط لازم حل بسياري از مسائل اقتصادي ايران در عرصهء كلان است و من فكر مي كنم محمود احمدي نژاد تمام تلاش خود را براي اين امر به كار خواهد بست و موفق خواهد شد
4- من تا پيش از وقايع سال 88 منتقد جدي سياست هاي محمود احمدي نژاد بودم بعد از آن حسم نسبت به او نه انتقاد كه خشم فراوان است با اين حال عادت كرده ام ميان تاريكي به دنبال نور بگردم. جز با محمود احمدي نژاد شايد جراحي اقتصادي يارانه ها به انجام نمي رسيد يا با دردسر فراوان انجام مي شد. بدون توان او براي يك دست كردن حاكميت پشت سرش هر نوع تنش زدايي با آمريكا خيالي بيش نبود. اين دو اتفاق در كنار هم فرصتي جديد براي جنبش دموكراسي خواهي ايران فراهم مي كنند، فرصتي براي پرداخت هزينه هاي كمتر در راستاي تغيير
5- نفي كامل هر اقدام رييس دولت، بخصوص وقتي منافع جدي براي جبهه دموكراسي خواهي در بين است به گمانم اشتباه خواهد بود. مفيستوفلس منظومهء فاوست، او را به تماميت و سعادت رساند، حالا هرچند به قيمت رنج بسيار. آيا جامعه ايراني نيز با وجود تمام مصائب حضور پديدهء احمدي نژاد از فايده هايي اين چنين برخوردار خواهد شد يا با نفي اين فرصت هم چوب و هم پياز را خواهد خورد؟ جواب اين سوال به گمانم نزد تك تك ماست