Tuesday, March 25, 2008

ازدواج:تخت خواب دو نفره

پیش نوشت:ایده این پست را از این نوشته کیوان خان ۳۵ درجه گرفتم.
جوزف کمپبل در کتاب قدرت اسطوره جمله های معرکه ای دارد در مورد تفاوت های رابطه عاشقانه با ازدواج:«...ازدواج با ماجرای عاشقانه فرق میکند و به آن هیچ ارتباطی ندارد.ازدواج سطح اسطوره شناختی دیگری از تجربه است...اگر ازدواج را به نیت یک ماجرای عاشقانه بلند مدت شروع کنید قطعا ناکام خواهید شد...باید بگویم اگر ازدواج اولویت نخست زندگی نباشد در واقع ازدواج نکرده اید...در ازدواج هر یک از طرفین باید آماده باشند برای حفظ رابطه و تعالی آن قربانی بدهند،این قربانی نه به به طرف مقابل که به پیشگاه خود رابطه تقدیم میشود،همانجایی که زندگی واقع است...»
هر پدیده ای نماد های خاص خودش را دارد.به نظرم تخت خواب دو نفره از بارز ترین نماد های ازدواج است.اینجاست که دونفر در یک محدوده مشخص می باید بیاموزند که همزیستی عاشقانه ای را آغاز کنند و تداوم ببخشند.همانطور که کیوان گفت همه ما عادات خاص خودمان را برای خوابیدن داریم.یکی خودش را لحاف پیچ میکند،آن یکی جابجا میشود،دیگری لگد پرانی میکند،زبانم لال بساط خر خر و اینها هم به راه است و...آسانترین راه حل شاید همین جدا کردن تخت ها باشد تا کسی آزار نبیند اما به باور من این با ذات ازدواج سازگار نیست.تخت خواب دونفره نماد همه چیزیست که در رابطه عینی زناشویی میگذرد.دو نفر انسان با ویژگی های روحی مختلف،تربیت های گوناگون،عقده های روخی و روانی،زخم های معنوی،سطوح مختلفی از زندگی و درآمد و تحصیلات باید کنار یکدیگر تبدیل به یک شوند باید تبدیل به همسر شوند.در واقع به نوعی ازدواج خلاف جریان آفرینش را طی میکند.در متون ودایی آمده است که یک تبدیل به دو میشود و دو تبدیل به سه و از سه همه چیز خلق میگردد.ازدواج به نوعی دو را تبدیل به یک میکند و از دو یک میسازد.این کیمیاگری مستلزم قربانیست و سوخت بار کوره اش هم از روح زن و شوهر تامین میگردد.هر بار که قربانی ای به پیشگاه ازدواج تقدیم میکنیم سوخت کوره کیمیاگری را تامین میکنیم و در کالبد تبدیل دو به یک روح میدمیم.نتیجه این کیمیاگری اگر که به درستی انجام شود همانا یافتن نیمه گمشده باستانی ماست و تجربه وحدتی که پیش از آن هرگز حتی به تصور هم در نمیامد.
حالا بر این باورم که اگر هر کدام از ما آماده قربانی دادن در پیشگاه ازدواج نیست و به تعبیری آماده خوابیدن در تختخواب دو نفره و لذت بردن از وضع موجود نمی باشد پس شاید هنوز آمادگی ازدواج را ندارد.جایی روایتی را خواندم که از قول زنی میگفت هر وقت صدای خرخر همسرم را در تختخواب مشترک میشنوم به وجد می آیم  چون این صدا به من یاداور میشود مردی که عاشق من است در همین نزدیکی خفته است.کیمیاگری ازدواج شاید همین باشد!

13 comments:

  1. این پستت یکمی برای اولین پست سال بودن غریب است مگر آنکه باور کنیم خبرهایی است!!!

    ReplyDelete
  2. همه اینا را در مورد تخت دو نفره گفتی جز یک استفاده جانبی اش !!!!

    ReplyDelete
  3. ما با این نظریه اول فرزند رعد موافقیم! لطفا روشنگری کنید! در ثانی ما از طرفداران جداسازی تخت ها هستیم! اینطوری روح مرحوم مالتوس هم از این جدا سازی در آرامش خواهد بود و همچنین این حرکت در راستای آرمانهای مهرورز خان و دولت نهم قرار میگیرد! در ضمن اولین پست هشتاد و هفتتان مبارک امیر خان

    ReplyDelete
  4. عجب تعبیر جالبی بود این تخت خواب دو نفره...من الان غرق در تفکراتم... و دارم فکر میکنم چقدر ادم باید بزرگ شده باشد که بتواند روی چنین تختی بخوابد...یا آیا بزرگ شدن بعد از این دونفره خوابیدن رخ می دهد آیا؟؟؟

    ReplyDelete
  5. در سال جدید هم اول شدم ها.الان به من افتخار کردی؟

    ReplyDelete
  6. محمد جواد شکریMarch 26, 2008 at 5:39 AM

    به این نکته هنوز تو ازدواج فکر نکرده بودم! نگاه موشکافانه و ریز بینانه خوبی بود

    ReplyDelete
  7. بابا حاجی سلام سال نو شما مبارک الهی درد و بلات بخوره تو سرت صدا سیما و رئیسش ... دیگه طرفای ما نمیایی؟! برای حل این معضل پیشنهاد میشه از تخت خواب دو طبقه ( مثل تخت خوبهای پادگان) استفاده بشه تا هم تجاوزی به مرزهای عرضی و طولی طرفین صورت نگیره و هم اینکه اصل اساسی با یکدیگر خوابیدن خدشه دار نشه از قدیم الیام هم گفتن دوری و دوستی

    ReplyDelete
  8. تعبیر خیلی جالبی بود  از ازدواج .
    و میمون باشد سالی که با چنین پستی آغاز گردد, برای تو و برای آنکه اینهمه خلاقت میکند برای نوشتن از عشق...

    ReplyDelete
  9. سلام. سال نو مبارک و پر بار. این مطلب خیلی عالی و به جا بود. موفق باشی..

    ReplyDelete
  10. ازدواج...
    كلا به نظرم كار خنده داريه...
    مخصوصا تخت 2 نفرش كه مي گن پايه و اساس زندگيه....
    اينش ديگه از همه خنده دارتره...

    ReplyDelete
  11. چرا حالا اول سالی بین این همه موضوع یاد تختخواب دونفره افتادی؟ ! خبریه ؟

    ReplyDelete
  12. عادت می کنیمMarch 29, 2008 at 4:52 AM

    این که ازدواج خیلی با رابطه ی عاشقانه فرق داره و مستلزم فداکاری رو قبول دارم اما بقیش یکم رمانتیک بود حداقل چند سال بعد از ازدواج خیلی افراد خاصی همچین احساس های رو دارن. ازدواج نباید فردیت آدم رو از بین ببره

    ReplyDelete
  13. نچ.  من نمی خوام 1 بشم.  ولی می خوام ازدواج کنم  حالا نمی شه 11 بشیم.  بیشتر هم هست بهتره ها.

    ReplyDelete