Monday, September 20, 2010

چندین هزار امید بنی آدم

تاریخ که بخوانی مملو است از شکست‌ها و پیروزی‌ها. ملت‌ها جنگیده‌اند، برنده یا بازنده شده‌اند و تاریخ مثل یک موج بر دوش انسان‌ها بالا و پایین رفته و صعود و نزول داشته است. حالا این بین بسی شکست‌ها می‌بینی که به رغم همه دشواری و تلفات، فقط یک شکستند: مثل تمام شکست‌های ایران در جنگ با روم که فوقش منطقه‌ای از دست می‌رفت یا منفعتی به خطر می‌افتاد. اما هستند شکست های لامذهبی که فاجعه اند، بنیاد بر باد می‌دهند و همه چیز به قبل از آنها و بعد آنها تقسیم می‌شود: مثل شکست قادسیه که ملتی هنوز با عواقبش دست به گریبان است.


می‌خواهم بگویم حس می‌کنم قادسیه‌ام را باخته‌ام و هیچ تصویری ندارم که چطور می‌خواهم با پیامدهایش روبرو شوم... عمق فاجعه فلجم کرده جوری که حتی نمی‌توانم واکنش نشان دهم. زمین خوردن کم نداشتم در زندگیم و هر بار زمین انگار به من انرژی داده برای باز برخاستن، این دفعه اولین بار همه عمرم شاید باشد که دلم نمی خواهد بلند شوم... بلا روزگاری است انگار

No comments:

Post a Comment