Thursday, April 28, 2011

سرت را بالا بگیر مرد

  1. بارسلونا تیم خوبی است. آنها چشم نواز بازی می کنند و تجسم چیزی هستند که سردمداران یوفا این روزها می خواهند :فوتبال زیبا که به برکتش بشود بینندگان و اسپانسرهای بیشتری را جلب  و پول بیشتری کسب کرد. اینطور شاید بشود درک نمود چرا داوران همیشه با مردان کاتالان مهربانند. چرا دو فصل قبل چلسی در لندن از دو پنالتی مسلم محروم می شود چرا آرسنال این فصل وقتی برنده بازی رفت می شود در نیوکمپ با یک اخراج ابلهانه روبرو و ده نفره ادامه می دهد. چرا بارسلونا قادر است داور مسابقه نیمه نهایی جام قهرمانان را با یک اشاره عوض کند و چرا په په برای خطایی اخراج می شود که ماسکرانو برای شدیدترش حتی یک اخطار نمی گیرد 
  2. به گمانم مورینیو آخرین جدای  فوتبال امروز است، آخرین مرد مقاوم. تیم های او بیش از هر چیز به زندگی نزدیکند. به قهرمانان اسطوره ها که قدرت غریبی ندارند بلکه موانع و مشکلات را با شجاعت تیزهوشی و پشتکار از پیش رو بر می دارند. قهرمانانی انسانی که برابر قدرت های جادویی خدایان قد علم می کنند تا برتری آدمیان را به رخ ساکنین المپ بکشند. تیم های مورینیو هرگز درخشنده و بی نقص نیستند. به پورتو و اینترمیلان نگاه کنید. تیم هایی معمولی سرشار از ضعف و قوت مانند هر چهره انسانی دیگر. تنها تفاوت این تیم ها با رقبایشان در روح پیروزی خواهی و نبوغ ژوزه مورینیو است. با این تعبیر به گمانم او پرومته فوتبال نوین است که آتش را از خدایان ربود و به آدمیان هدیه کرد تا تمدن آغاز شود و کدام ماست که نداند اهل المپ چگونه پرومته را تنبیه کردند. او به بند کشیده شد و عقابی هر روز جگرش را می درید و باز هم جگر می رست تا عذاب پرومته جاودان باشد
  3. اسطورهء پرومته برای ما می گوید چطور سرانجام صبر پرومته نتیجه داد و او از زندانش در کوه های قفقاز رهایی یافت: با صبر هوشیاری و فرصت شناسی. تردیدی ندارم ژوزه مورینیو راه شکست دادن خدایان یوفا و سربازان کاتالانشان را خواهد یافت. اگر فقط یک نفر در تمامی جهان توانایی شکست دادن بارسلونا را در خانه اش آن هم وقتی که دو گل عقبی داشته باشد بی تردید کسی جز ژوزه مورینیو نیست زیرا او آنقدر بزرگ است که حتی به هنگام شکست می توان به افتخار تلاشش ایستاد و به شکست بالید. پس سرت را بالا بگیر مرد. ما تا همین جا هم نفس شان را بریده ایم. هر کس که تردید دارد مستایا را به یاد بیاورد

4 comments:

  1. هوراااا ... بازگشتت مبارک امیر خان :)‏

    ReplyDelete
  2. با اینکه از مورینیو بدم میاد ولی عالی نوشتی
    و دید تازه ای نسبت بش پیدا کردم
    منتظر بازی بعدی نشستم

    ReplyDelete
  3. حتما می‌دانی که من مطلقا از فوتبال سردرنمی آورم. ولی درباره بارسا و رئال یک مفهوم دیگر هم وجود دارد. جنگ تاریخی کاتالان‌ها و حکومت مرکزی. یک باری که توی هواپیما مجبور شده‌بودم همه بارم را تحویل بدهم و هیچ خواندنی دم دستم نبود یک مجله افتاد دستم درباره این نبرد تاریخی. یک جورایی انگار طرفداران بارسا نماد مبارزان علیه دیکتاتوری و خودکامگی هستند و حامیان جدایی‌طلبان. فرهنگ کاتالان و نسبتش در اسپانیا خیلی مشابه اوضاع کوردهاست در ایران

    ReplyDelete
  4. من از پرومته و اینا سردر نمیارم.ولی یهو یه شباهت بین مورینیو ، امیر و مقام معظم پیدا کردم...اینکه هیچکدوم نمیخواین ضعیفتر بودن و شکست و بهتربودن رقیب رو قبول کنین.اون از دشمن خارجی میگه و شما از یوفا و داور.شاید به سن فرگوسن برسین این مطلبو یاد بگیرین.شاید...

    ReplyDelete