دیده ای یک روزهایی، روز بدند. که به هر دری می زنی در روی پاشنه ی نمیشود میچرخد. روز بدی بود. وسط این بدبودگی، فکر کنم سرما هم خوردهام. از مریض شدن در تنهایی متنفرم. یعنی باید یک بندی، چیزی به اعلامیه ی جهانی حقوق بشر اضافه کنند که تصریح نماید مریض شدن در تنهایی، خلاف حقوق انسانی است.
غر که بی شمار است اما غرخوان بعید می دانم این روزها جایی پیدا شود. دلخوشی؟ تنها دلخوشی شاید گهواره گربه ونهگات باشد که دیشب شروع کردم و دوستش داشتم. اگر این هم مثل «زمان لرزه» وسطش تو زرد از آب در نیاید. آن یکی هم اولش خوب بود، وسطش بد. کلن این ونهگات آن اول در باغ سبز نشان آدم میدهد. گفتم سبز و به نظرم رسید کسی دل و جرات به خرج دهد از این کمیته ی مفخم تعیین مصادیق جرائم رایانه ای، بپرسد استعمال مکرر واژه سبز، مشمول تشویش اذهان عمومی هست یا نه؟
بد اخلاقم در حد بنز، مرسدس بنز. تا آدم نکشته ام برخیزم بروم بنده منزل. عجالتن تا من بروم و برگردم از بیانیه ی هفدهم و صادر کننده ی گرامیش مثل شیر نر حمایت فرمایید!
سانچو: ارباب! جسارتن اون شیر نر مصداق نگاه جنسیتی و اینا؟
اون مریض شدن در تنهایی رو درک می کنم بسیار فراوان بی شمار!
ReplyDeleteاصلا" ما بی شماریم والسلام!
من حاضرم غر بشنوم چون خودم پایه غر غر هستم اساسی... پس خواهر بزرگ کردی واسه چی؟؟ سوپ بپزنم بیارم برات داداش؟؟؟؟
ReplyDeleteآمدم بگویم غرخوان دارید با خیال راحت غر بزنید دیدم چه قدر از من جلوتر هستند. در مورد اون بند بیماری هم شدیدا موافقت می شود
ReplyDeleteبا این ایده ی حقوق بشر و بیماری و تنهایی وحدت می کنم.. واقعن چرا ارباب؟
ReplyDeleteیه غرخوان دیگهٰ
ReplyDeleteهرچی اینجا نوشته میشه خوندنیه برادرٰ ا
ین مریضی و تنهاییم که جدا" غر زدن دارهٰ
بنظرم پیشنهاد نرگسو بپذیر در مورد سوپٰ پشیمون نمیشی
اینجانب نیز مراتب پایه بودن خود جهت خواندن هرگونه غر را اعلام میدارم. مریض شدن در تنهایی هم که ... به قول باران ما بیشماریم!
ReplyDeleteنمایشنامه کالیگولا ی آلبر کامو به هنگام خورده شدن توسط سرما مخصوصا در تنهایی و غر پیشنهاد می شودد امیر خان جان حسین ,میر حسین.,
ReplyDelete