Monday, January 25, 2010

خانم محبی عزیز ما

نازنین بود. این را بی اغراق می گویم کم آدم دیدم در زندگیم که انقدر نیک باشند. اواخر تابستان 77 با دوستی دستمان را گذاشتیم توی جیبمان و رفتیم دفتر دایرة المعارف تشیع در خیابان فلسطین. با مهربانی پذیرفتمان و به هر دویمان کار داد: شدیم مدخل نویس غیر حضوری دایرة المعارف تشیع. اولین مقاله ای که برایشان نوشتم را یادم هست: شاه سلیمان صفوی، کارم را بردم تحویل دکتر صدر حاج سید جوادی دادم که به اتفاق بهاالدین خرمشاهی و کامران فانی ویراستاران ارشد تشیع بودند. یادم هست که خانم محبی کار را دید، پسندید و با آن لبخند مهربانش گفت «حضرت علی می زنه پس سر شما جوونا که بیاین اینجا کارش زمین نمونه»


برای همه ی آدم های آنجا مادر بود، حامی، مشاور و غمخوار. یکبار در میانه ی هنگامه بگیر و ببندهای فعالان ملی مذهبی، دکتر صدر را هم گرفته بودند. پرسیدم نگرانید؟ گفت نه وقتی توی زندان است خیالم آسوده تر از وقتی است که بیرون است. یادم هست که بخاطر حضور دکتر سیدجوادی و یوسفی اشکوری چقدر به او فشار می آوردند. اسم دایرة المعارف را هر کس که می شنید فکر می کرد چقدر باید نورچشمی باشیم اما خانم محبی ریالی مدیون هیچکدامشان نشد. خانه اش را فروخت و خرج دایرة المعارف کرد. وقتی یکی از والامقامان پیغان فرستاد که فلانی اگر عذر این دو سه نفر را از مجموعه اش بخواهد حمایت مالیش می کنیم درجا جواب داد به حضرتش بگویید من دکتر صدر حاج سید جوادی را از همه ی شما مسلمان تر یافته ام اینجا را هم حضرت علی می گرداند نه شما


ظهر خبر را که خواندم یادم آمد چقدر خودش را به آب و آتش زد که برایم کار دایمی پیدا کند، چقدر به رغم همه ی سختی ها سر وقت زنگ می زد که پسر بیا پولت را بگیر، چقدر تکیده شده بود وقتی سال قبل در نمایشگاه کتاب دیدمش و هیچ از بیماریش نگفت فقط به من گفت زرنگ بودی که از نوشتن نان خوردن را رها کردی و نمی دانم حسرت را توی چشم هام دید که حرفش را ادامه نداد یا نه


حیف شد، حیف بود، حیف شد...نازنین نیک انسانی بود. روحش شاد!

13 comments:

  1. نی نی ساکتهJanuary 25, 2010 at 6:06 AM

    آری، روحش شاد....

    ReplyDelete
  2. خاک اشارتیست به آرامش...

    ReplyDelete
  3. خصوصیاتش مرا به یاد عزیز انداخت که در سوگش تنها جمله ژان کریستف تسلایم داد:
    دلم می خواست گوری باشم که در می بایدتو را دفن کنند...
    شاد باشید

    ReplyDelete
  4. ظاهرا این شعر شاملو واسه تولد آدماس. اما بدجور مصداق داره واسه مرگ بعضی از آدما :

    که میلادت نزول خجسته باران باد
    بر تشنگی خاک
    و طلوع آفتاب
    بر سماجت ظلمت.
    شکوفه تبسمی
    بر لبان دلتنگی
    و جلوه ستاره یی
    در مه گرفتگی این افق

    خدایش بیامرزاد...

    ReplyDelete
  5. روحش شاد.چقدر "انسان"از دست دادیم امسال

    ReplyDelete
  6. سپاس خیلی سپاس که گرچه دیر ولی امروز ما را با وجود ایشون معرفی و آشنا کردی.
    می گم چهره ات نورانیه امیر جان ها چون برای "علی" و تشیع هم زحمت کشیدی. دارم جدی می گم خوشحالم بابت تواناییهات. دست علی به همرات

    ReplyDelete
  7. خدا بیامرزدش

    ReplyDelete
  8. همه روز روزه بودن
    همه شب نماز کردن
    همه ساله حج نمودن
    سفرحجازکردن
    به خدا هیچ یک را ثمر آنقدر نباشد
    که به روی ناامیدی.. در بسته باز کردن

    ReplyDelete
  9. http://apocalypse.blogfa.com/post-146.aspx

    ReplyDelete
  10. پویان قخراییJanuary 26, 2010 at 1:53 PM

    سالهایی که دکتر صدر خانه نشین نشده بود و برای دیدارش به دفتر دایره المعارف می رفتم گاهی فرصتی پیدا می شد تا با خانم محبی هم کلام بشم
    به دکتر صدر علاقه ی ویژه ای داشت. اخلاق پیرمرد را خوب میشناخت و برای ما هم تعریف می کرد که یاد بگیریم
    از اینکه پیرمرد را تنها کسی یافته بود که با انقلاب نه تنها به اموالش اضافه نشده بود بلکه از آن کم هم شده بود
    یا دیدگاهش در مورد خلخالی که او را صادق تر از دیگرانی دیده بود که  نه به خاطر حقیقت از گذشته خودشان فاصله گرفتند تنها رنگ عوض کرده بودند تا دکانی باز کنند

    روحش شاد

    ReplyDelete
  11. ستاره های زمین نمی میرند فقط میروند آسمان را روشن تر کنند .
    روحش شاد

    ReplyDelete
  12. میشه اینجوریم زندگی کرد، آره میشه
    روحشم که شاده، معلومه

    ReplyDelete