Monday, February 28, 2005

چقدر راحت ويران ميشوم/چقدر ساده فراموش ميشويم/و هيچکس نمی داند/تحمل يورتمه درد ميان رگهای آبيم/وقتی تو گريه ميکنی/چقدر دشوار است/بايد ساخت/با زجر دو راهی/با مشکل ترديد/با معجزه شک/ميدانم/ميروم/لبخند ميزنم/ميميرم

21 comments:

  1. سلام . بيخيال داداشی . اس اسي هارو چه به اين فيلسوفانه بحث نمودن . نکنه بردتون گيجتون کرده (اون شکله نيش تا بناگوش باز) اوه برم . بای

    ReplyDelete
  2. سلام رفیق..... واییییییییییییییییییییییی چی نوشتی ..... کولاک کردی با نوشتنت....وقت کردی یه سری به من بزن

    ReplyDelete
  3. راست ميگويی چقدر زود فراموش ميشويم و

    ReplyDelete
  4. و چقدر زود دير می شود.

    ReplyDelete
  5. وای يادم رفت ادرس بگذارم. اين هم ادرس تنبل خان( الکی)

    ReplyDelete
  6. مثل سوهان روح ميمونه...واي نه!!!!!!!!!اگه اشتباه كرده باشيم چي؟

    ReplyDelete
  7. هی پسر ايول داری ها

    ReplyDelete
  8. و امیر شاعر می شود... فکر نمی کنی اگه بودمی دانم/ می روم/ می خندم/ می میرم. بهتر نبود؟ بعدش هم... نه دیگه همین.

    ReplyDelete
  9. همه ميدانيم. درد در رگهای همه مان يورتمه رفته است. از معجزه تردید ساده نگذر دوست.  رسم تمام دوراهی ها هم لبخند زدن و مردن نيست.

    ReplyDelete
  10. دوراهی را مردن سزاوار نيست. نيست

    ReplyDelete
  11. بگذار برگردم خودم جراحيت ميکنم و اين استخوان را در می اورم.اينطوری نميشه.

    ReplyDelete
  12. ميدو نی ترديد بدترين مرضيه که به اين راحتی درمان نميشود چون يکی از عوارضش عذاب وجدان است.

    ReplyDelete
  13. داداش امير به دل نگير حرف هايم را . گاهی اوقات بايد يکی بعضی حرف ها را بزند امير يا شايد هم حتی فراتر از همه اينها برود.

    ReplyDelete
  14. ندا همسفر نسیمMarch 1, 2005 at 10:32 AM

    گلواژه ی عشق برق نگاهت ، سبزی یاد خدا همراهت ، شکوه لاله زاران در پناهت ، بوی خوش یا س در کلامت ، مهر و محبت خداوند ، پشت و پناهت ! ... امیدوارم از متنم خوشت بیاد . چون خودم اونو گفتم . منتظر قدمت در کلبه ی همسفر نسیمم . روشنایی بخش محفل من باش . یا حق

    ReplyDelete
  15. سلام امير جان...دير اومدم می دونم...من از چيزی که نوشتی خيلی خوشم اومد اما از نوشته ی قبليت حرصم گرفت....شماها شانس آوردين که داور يادش رفت سوت پايان بازی را بزنه و توی وقتی که تموم شده بود گل برتری زديد:((

    ReplyDelete
  16. ولی لاتی تو بايد جلوی چشات رو بگيره عزيز
    جلوی چشات رو بگير تا اونها هم جلوی چشاشون رو برای تو بگيرن

    ReplyDelete
  17. من هم با تو موافقم
    عاليه
    متن پايينی اشتباهيبرای تو نوشتم عذر خواهی می کنم

    ReplyDelete
  18. سلام ... خدانکنه سر دوراهی بمونی ... راستی حماسه روز جمعه رو هم تبريک ميگم ... اين چند روزه هرچی دنبال رفيقای پرسپوليسيم گشتم پيداشون نکردم ... وقتی آرش سيگارچی با اون جرمش ۱۴ سال بايد بره بهترين حکمی که برای تو ميشه داد اينه که اعدامت کنن ... از الان گردنتو چرب کن ... موفق باشی

    ReplyDelete
  19. جهان ما به دو چيز زنده است :

    اولی شاعر

    دومی شاعر

    شما هر دو را کشته ايد

    اولی خسرو گلسرخی

    دومی خسرو گلسرخی
    داشتم تو وبلاگت چرخ ميزدم يهو چشمم خورد به اين مطلب!واقعا خيلی باحال بود!انتخاب توپی بود!ايول!

    ReplyDelete
  20. آقا من با اين آبجی کوچيکم بد موافقم..يعنی با اون آبجی کوچيکم..ميدونی که؟

    ReplyDelete