Thursday, November 8, 2007

گردون۴۴

کتاب هفته:ناپدید شدگان،نوشته آریل دورفمان،ترجمه احمد گلشیری:دورفمان نمایشنامه نویس و نویسنده مطرحی است در میان نویسندگان آمریکای لاتین.اهل سینما شاید بیشتر او را با «مرگ و دوشیزه اش» بشناسند که رومن پولانسکی فیلم خوبی از رویش ساخت.ناپدید شدگان با آن فضای سیاه و بی رنگش حکایت دهکده ایست در یونان که مردان خانواده ها یک به یک ناپدید شده اند و اینک رودخانه دارد اجساد بی صورتی را باز پس می آورد و زنانی که برای تدفین اجساد در برابر مشت آهنین حکومت نظامی میایستند...حکایتی که خود دورفمان توضیح میدهد برای اینکه قابلیت چاپ در آمریکای لاتین تحت تسلط خونتاهای نظامی را بیابد در یونان مکان یابی شد اما گستره اتفاقاتش در همه جهان پهناور است...میشود خیلی حرف زد راجع بهش اما پیشنهاد میکنم به جای حرف زدن اصل کتاب را بخوانید

شعر هفته:ارغوان امیر هوشنگ ابتهاج،سایه مستدام شعر پارسی:...ارغوان!این چه رازیست که هر بار بهار/با عزای دل ما می آید/که زمین هر سال از خون پرستو ها رنگین است/وین چنین بر جگر سوختگان/داغ بر داغ می افزاید/...

فیلم هفته:husbands and wives  :کتاب و شعر هفته هر کدام بار غمی دارند انگار.پس شاید جای تعجب باشد انتخاب یک فیلم کمدی از وودی آلن برای فیلم هفته نه؟تراژدی در دل این فیلم به ظاهر کمدی هست که از بس تکرار شده برایمان حساسیتمان را به ان از دست داده ایم و فکر میکنیم طبیعی طبیعی طبیعیست...فیلم را ببینید و بعد انتخاب با خودتان است که با لبخند از کنار صحنه ها رد شوید یا مدید زمانی فکر کنید به آنچه که دیدید و هی تلخ و تلخ تر شوید

آهنگ هفته: این پیشنهاد آزاده که وجدانن خوب پیشنهادی بود

وبلاگ هفته: فالشیست...خدا به نازلی عمر با عزت بدهد با این حلقه دوستانش که بساط وبلاگ هفته پیدا کردن ما را به راه کرده اند

درنگ هفته:میگساری   نویسنده:خودم

میگساری،باده نوشی،عرق خوری،شرب خمر،دوا خوری...هر چه که میخواهید اسمش را بگذارید اما درست که انجام شود از بزرگترین لذات زندگیست به نظرم.درست یعنی:سفره گشوده باشد و هم پیاله رفیق،مزه به اندازه،شعر شاملو دم دست،موسیقی خوب به راه و باده نیکو...بعد هر آنچه میماند مزه مزه کردن خود است بی واسطه و دلپذیر زیر چتر رفاقت.گرمای می که توام شود با امنیت رفیق، حاصلش حسی است که کلام بر نمیدارد...گشایشیست در روح که بزمت را بزم میکند و خودت را خود: تلخ باشی تلخت میکند،شاد باشی شاد...باشد که شاد بنشینیم همه بر سر سفره دختر رز!

دوستشان دارم های هفته

کارگردان:رخشان بنی اعتماد:نجابت قاطع انسانی که بی جنجال جنجالی ترین حرفها را میزند.بانوی اردیبهشتش را یادم نیست چند بار توی سینما دیدم و زیر پوست شهرش را هر چند فقط یکبار دیدم اما بارها و بارها توی ذهنم مزه مزه اش کردم.گیلانه اش روی دیگری از جنگ لعنتی را نشانمان داد و خون بازیش یادمان انداخت که چه نسل ویرانی هستیم ما

بازیگر:خسرو شکیبایی:هامون باز اگر باشید هیچ وقت یادتان نمیرود که چه کرد شکیبایی با ما!اما این همه تاثیرش نبود.نسل من خوب یادشان هست سالهای پس از جنگ را و جامعه ای که تازه داشت یاد میگرفت به جای تشییع جنازه های مکرر بهترین فرزندانش برود مهمانی شبهای جمعه.در آن فضا سریال خانواده سبز یکجور رنگ پاشیدن بود به بی رنگی اطرافمان.از همان جا شاید دل بستم به بازی شکیبایی جدا از خود بازیش

نویسنده:امیر هوشنگ ابتهاج: دیر شناختمش.اما وقتی انس گرفتم با شعر هاش دیگر صدر نشین مجلس شد فقط یک پله پایین تر از شاملوی بزرگ.محض حال مستی شاید شعر میگوید.خواندن غزل هایش را وقتی سرتان کمی گرم است توصیه میکنم.بعد از چند خط دیگر تشخیص نمیدهید مست شرابید یا مست شعر...شعر زندگی را میان شعر هایش خیلی دوست دارم و روزی نیست که زمزمه نکنم با خودم:...زمان بی کرانه را تو با شمار گام عمر خود مسنج/به پای او دمی است این درنگ درد و رنج...

و دیگران:کیهان کلهر:من شاید چندان محق نباشم در مورد یک نوازنده و آهنگ ساز موسیقی سنتی بنویسم که چندان الفتی با این موسیقی ندارم اما کلهر حکایتش فرق میکند.فقط و فقط جاودانه اثری مثل شب سکوت کویر کافیست برای عوامی مثل من که دل ببندد به کار کیهان.قطعه ای دارد به اسم شب های فیروزه ای نیشابور که توصیه میکنم گوش کردنش را



9 comments:

  1. اومده بودم دستمو بزنم به کمرم بگم پس گردون هفتت چی شد آقا

    اه اه چه زشت !‌(فيگورم رو ميگم)

    ReplyDelete
  2. آرمان آريايیNovember 8, 2007 at 9:36 AM

    سلام..در مورد رخشان بنی اعتماد که حسابی پايتم..اما خسرو شکيبايی رو زياد دوست ندارم!...به اميد فردای روشن برای من٬ تو و تمام مردم دنيا

    ReplyDelete
  3. وای وای هامون . از اون فيلماست که آدم وقتی بهش فکر می کنه چشماش پر اشک ميشه .

    ReplyDelete
  4. چه پيشنهاد آزاده جون جونمی... چه درنگ هفته ای... چه دوستشان داری هايی...چه کتاب هفته ای... چه شعر هفته ای... چه فيلم هفته ای... چه گـــــــــــــــــــــردونــــــــــــی

    ReplyDelete
  5. جناب شما که زیاد اهل فیلم دیدن هستید می شه راه حلی چيزی بديد که چطور می شه اسم فيلمها و هنرپيشه هاشون رو يادت بمونه؟!!خود فيلم که بماند حتماْ بايد يه مقداريش رو ببينم که يادم بياد قبلاْ ديدم يا نه؟!تازه يادم هم بياد قبلاْ ديدم ممکنه موضوع فيلم يادم نياد!!!به خدا فقط در اين زمينه حافظه مان ياری نمی کند در باقی موارد خوب است...

    ReplyDelete
  6. لينکم که نمی کنی ... اقلا بيا سر بزن بهم

    ReplyDelete
  7. با دو نامه ی عاشقانه به روزم

    ReplyDelete
  8. سلام امير جان. ممنون از لطفت. خوندمش و کلی هم کيف کردم.

    ReplyDelete
  9. امير جان تو يه شرايط سخت گير افتادم...

    اومدم بلاگت رو خوندم مقداری آروم شدم. ديدم واقعا هستند افرادی که آزادو درست فکر کنند.

    ياد گاليله افتادم که اثبات می کرد و محکوم می شد. و تاريخ دوباره تکرار می شود.

    امير جان اطرافيان ذره ای درکم نمی کنن بايد بعد آزمون ارشد به فکر استقلال مالی باشم تا به راحتی خود واقعيم باشم و بگم اين منم که دارم زندگی می کنم....

    فقط بگم درک کردن اين که ديگران درکت نمی کنن خيلی سخته!

    پی نوشت اميری: عزیزترینم اين همه مشکل هست ولی يادت واسم می شه سپر می شه قدرت می شه اميد...

    ReplyDelete