Monday, December 17, 2007

نصر من الله و فتح قريب

۱-سرما خورده ام.دیشب به طرز خفن آلودی گلو درد داشتم و امروز بی حالم اما روحیه همچنان ورزشکاریست.از در تنهایی مریض شدن بدم می آید.برای همین در موارد مشابه زرتی افسرده میشدیم اما این بار خلق ملوکانه مان دارد کاراییش را حفظ میکند به هر جان کندنی که هست.کلن ذهنم دارد یاد میگیرد وسط سختی نیمه پر لیوان را ببیند و به سبیل مرحوم شاه عباس قسم این مساله مهمیست.دیشب وقتی نشد روم به دیوار گلاب به رویتان آب دهانم را قورت بدهم و از درد گلو بیدار شدم .ذهن جان فرمودن اینو ولش ببین چه سردته پتو رو بپیچی به خودت چه فازی میده...فلذا ما قادر شدیم این توطئه اجانب را که از آستین سرماخوردگی بیرون آمده بود با تمام قوا سرکوب کرده و به میکروب های عامل ناتوی جسمی بگوییم به هسته ام که گلویم درد گرفته...

۲-اگر یک وقتی این روزها در خیابان که تردد میفرمودید یک اقای برومندی را با دومتر قد ملاحظه فرمودید که با صدایی شبیه جوجه خروس تازه بالغ میخواند :«من چه دانم/من چه دانم»نه فرار کنید،نه به بچه تان بگویید:«ببین دیوونه دیوونه»نه زنگ بزنید به صد ده چون فوق الذکر شخص شخیص خودمان میباشیم که داریم تن اموات شهرام ناظری را در گور میلرزانیم.با حفظ شوون شرعی امکان ارایه امضا و گرفتن عکس یادگاری وجود دارد.بشتابید،غفلت موجب پشیمانیست

پی نوشت عطف به پست قبل:بابا جان!باران بابا!من گفتم ما ایرانی ها آزارمان به مورچه هم نرسیده که تو هی آدم کشی برو بچ قجر را در چشم من به طور عمودی فرو میکنی؟گفتم نسل کشی نداشتیم،عرض کردم محو اقلیت ها مثل کاری که ترکیه با ارامنه کرد  در پرونده مان نیست.گفتم طبعمان به خشونت متمایل نیست و عرض کردم مثلن انقلابمان به نسبت سایر حوادث مشابه کمتر خشونت داشته-به لغت کمتر دقت کن-خلاصه یک دفعه که من خلق و خوی ملوکانه ام کمی بهتر بود و دبی آب دهانم از حد یک قطره در دقیقه بالاتر مفصل گفتمان میفرماییم.اگر در میانه این کامنت و کامنت بازی جسارتی هم شد عفو کن که خاطرت عزیز است

6 comments:

  1. ان شاءالله که دبی آب دهانتان کارون در دقيقه شود

    در مورد جنايت بر و بچ قجر هم ان شا الله این تيغ  به چشم دشمنتان فرو شود و عطف به آخرین کامنت شما چطور می شود کسی ادعای انسان بودن کند و از نسل کشی ابراز شادمانی بفرماید؟ و خلاصه خيلی هم مخلصيم

    ReplyDelete
  2. عاطفه(احلام)December 17, 2007 at 7:25 AM

    اوهوم

    ReplyDelete
  3. اميرجان انشالا تعالی هر چه سريعتر شفا يافته و از اين صوبتا ولی اميرجان تو از کجات دراوردی می گی جنگ با نسل کشی فرق داره؟ هان؟ قضيه بالکان مگه جنگ نبود نسل کشی هم بود جنگ هم بر سر اختلاف مرزی بود... جنگ وقتی جنگ هست که مردم عادی کشته نشن ولی وقتی همه تار و مار می شن ديگه بهش نمی گن جنگ بهش می گن نسل کشی...

    ReplyDelete
  4. خدا بد نده !! در باب پست قبلی من هم باهات موافقم که به جای تلاش برای بهبود وضع موجود ، مصایب تاریخیمون رو برای دیگران سر چوب نکنیم!

    ReplyDelete
  5. شلغم شلغم..(هر کی ندونه خيال ميکنه بابام مزرعه شلغم داره :))..)

    اين روحيه ورزشکاری ات کلهم اجمعين منو کشته... ايول بابا... مثلا سرماخوردی ها..غر بزن ببينم :دی

    ReplyDelete
  6. الهـــــــــــــــــــــــی... زود خوب شو. باشه؟

    ReplyDelete