Monday, January 4, 2010

مادرکم

بچه ننه؟ اگر بشود طوری تفسیرش کرد  که یعنی با مادرش رابطه ی خیلی صمیمانه ای دارد، بله بچه ننه ام. از وقتی که یادم می آید مادرم دوستم بوده و من از آن بچه هایی که تا از مدرسه می آیند خانه، از الف اول تا تای تمت روزشان را تعریف می کنند و...هنوز هم فرق چندانی نکرده ام. اینکه کم می روم خانه یا دو ماه یکبار می بینمش یا...هیچ فرقی در شکل رابطه ام با مادرم برایم ایجاد نکرده، هنوز هم دوست است و نزدیک، خیلی نزدیک.


بعد آدمی که منم خیلی مدیون مادرش است. این دین، ورای رابطه ی مادر و فرزندی است. بالذات من می شد خیلی سرگردان تر و معلق تر از این حرف ها باشم، بی مرز تر و هوایی تر. لنگری که نگهم داشته روی زمین، کمی ساختن یادم داده، ارج نان را به من فهمانده مادرم بوده؛ من به ماهو خودم آدم کشکول و نان جوین و دنیا و مافیها به جهنمم، آدم چادر نشینی؛ همین چهار تا میخی هم که خورده چارسوی خیمه ام مدیون نقشی است که مادرم داشته...مادرکم.


صبح از کولونوسکوپی که بر می گشت خانه. داشتم از آزاده حالش را می پرسیدم. می دانستم سخت بوده برایش و خوب نیست. آزاده هم داشت همین ها را می گفت، میان همان احوال جوری که بشنوم گفت خوبم...دلم برایش پر کشید، همین.


 

13 comments:

  1. سلام دوست وبلاگ نویس عزیز،من در حال انجام تحقیقی در زمینه وبلاگ نویسی هستم می شه به وبلاگی که به همین منظور ایجاد شده مراجعه و به پرسش های تحقیق در لینک پرسشنامه آنلاین پاسخ  دهید.
    یک دنیا ممنون
    http://spreadsheets.google.com/embeddedform?key=tx0roDVhXU3XRwpGc_IgTnQ

    ReplyDelete
  2. با شرکت در اس ام اس برنامه نود و انتخاب گزینه آخر(هر سوالی بود مهم نیست )اتحاد میلیونی سبزها را اعلام کنیم .تاریخ دوشنبه 14/10/88 ساعت 11 شب

    همه دوستانتان را خبر کنید

    ReplyDelete
  3. این مادر ها, این مادر ها, این مادر ها! چی بگم که من هم همش دلم براشون پر میکشه. مامان شما هم که اصلا یه جور مغناطیس خاصی داره که آدمها رو جذب میکنه خان داداش. نمیدونی هر وقت با آزا حرف میزنم و با خبر میشه در حد یکی دو جمله که میاد حال و احوال میکنه و دعایی برا ما میکنه ها, من از ذوق اشکم در میاد.
    سلامت باشه و تا هستین زیر بال و پرش بگیرتون و از ما هم احوالکی بپرسه خوشیمون تکمیله به خدا.

    ReplyDelete
  4. اخخخخخیییییییی!هم برای مادرت هم خودت!هی امیرحسینو تصور میکنم ماشاا... با اون قدو قواره .اصلا بخاطر همین به قول خودت بچه ننه بودن پسرهاست که من دلم غش میره برای این پسر بچه ها!

    ReplyDelete
  5. من یک مادرم. گمان می کنم فرزندانم همسن شما باشند. نمی دانی خواندن این حرف ها چه لذتی به من داد.
    از طرف دیگر فرزندی هستم که مادری ندارد. پس دلم هزار بار تنگ شد برای مادرم.
    آرزو م یکنم خدا تو ومادرت را برای هم نگه دارد. شاد باشید وسالم سرفراز هردوتان که نفس مادر باد شادی فرزند جان می گیرد

    ReplyDelete
  6. انگار «مادر» تنها مفهومی ست که قابل قیاس نیست. بهتر و بدتر ندارد. تمام مادران جهان، بهترین اند برای فرزندانشان.  

    ReplyDelete
  7. نمی گفتی هم با دیدن تو و ازاده میشد فهمید چه مادری داری... الان خوبه حالش امیرحسین؟؟ کاری چیزی داشتی ما هستیما
    آزاده جان خواهر کوچیکه همه جوره در خدمته ها

    ReplyDelete
  8. مادر سقف امن همیشه ات باشد. دور بادش رنج بیماری.

    ReplyDelete
  9. آدم چادر نشینی؛ همین چهار تا میخی هم که خورده چارسوی خیمه ام مدیون نقشی است که مادرم داشته...مادرکم.
    خیلی متفکرانه و خوش نقش بود!

    ReplyDelete
  10. راستی از 24 گفتی. قهرمانان(هیروز) رو هم دیدی؟ من که بدجور معتادش شدم با اینکه هیچوقت اهل فیلم تخیلی نبودم

    ReplyDelete
  11. ازاینکه یک روزی پسرام بخوان درباره من همچین چیزایی بگن دلم غش رفت.البته اگه سعادت مادر خوب بودنو داشته باشم

    ReplyDelete
  12. مادرها فرشته های روی زمین اند حتی شاید تنها فرشته های روی زمین. سلامت باشه و سایه اش برسر شما مستدام

    ReplyDelete