روزهای پر التهابی رو میگذرونیم.با توجه به روند حوادث به نظر من دقیقن در چهار راهی قرار گرفتیم که یکی از حالات زیر ممکنه برامون رخ بده:
۱-تغییر در نوک هرم:خوشبینانه ترین حالت ممکن.جایگزینی هاشمی رفسنجانی به عنوان رهبر یا قرار گرفتنش در راس یک شورای رهبری به جای آقای خامنه ای.بازگشت محسن رضایی و فرماندهان میانه رو تر قدیمی به سپاه.حذف احمدی نژاد چه از طریق اعمال فشار و یا به روش طرح عدم کفایت توسط مجلس.بازگشایی در ها به روی آمریکا.پذیرش صلح خاورمیانه و...
احتمال وقوع:ده درصد- مشکلات برای ما:تلاطمات سیاسی شدید و ناامنی اقتصادی در کوتاه مدت،افت تولید ملی در بازه زمانی یکساله و رکود
۲-نوشیدن جام زهر:پذیرفتن تعلیق غنی سازی توسط ایران.از سر گیری مذاکرات با اتحادیه اروپا،کاهش حوزه فعالیت احمدی نژاد به سیاست داخلی،به کار گیری سیاست مشت آهنین در داخل برای رفع ابهام ضعف از نظام،تصفیه های خونین سیاسی و...
احتمال وقوع:بیست و پنج درصد-مشکلات برای ما:افزایش فشار های سیاسی،اجتماعی و فرهنگی،رکود روز افزون اقتصادی،تورم شدید مقطعی
۳-بمباران شدید هوایی ایران توسط آمریکا:الگوی حمله در این حالت نه عراق که یوگوسلاوی خواهد بود،به جای حمله زمینی با امواج شکننده بمباران و حملات موشکی روبرو خواهیم شد.برنامه کوتاه مدتی برای وقوعش وجود ندارد اما به دلیل صف آرایی نیروهای نظامی از دو طرف احتمال اینکه یک جرقه زمینه ساز درگیری شود وجود دارد،به نظرم در این حالت ظرف کمتر از سه ماه رژیم جمهوری اسلامی ساقط شده و در گیر آشوبی خواهیم شد که پیش بینی سرانجامش واقعن غیر ممکن است
احتمال وقوع:بیست و پنج درصد-مشکلات برای ما: تلفات دهشتناک انسانی ،خارج شدن کامل بسیاری از مشاغل از چرخه زندگی،یک فاجعه تمام عیار اقتصادی،ناامنی وحشتناک اجتماعی،فعال شدن نیروهای گریز از مرکز و تجزیه طلب در کردستان،خوزستان و...
۴-تداوم و تشدید تحریم ها:ایران قطعنامه شروای امنیت را رد میکند و با قطع نامه های شدید تری روبرو میشود،حرکت به سوی پروژه ای مشابه برنامه نفت در برابر غذای عراق،اعمال فشار های روز افزون سیاسی و امنیتی برای فروپاشی از درون،قرار گرفتن مردم بین سیاست مشت آهنین جمهوری اسلامی برای سرکوب هرگونه ندای مخالف و فشارهای سخت اقتصادی ،حمله محدود نظامی علیه برخی اهداف هسته ای پس از چند مرحله تحریم و...
احتمال وقوع:چهل درصد-مشکلات ما:از دست رفتن کامل فرصتهای زندگی برای دو نسل،فشارهای همه جانبه اقتصادی و اجتماعی،کاهش وحشتناک ارزش پول ملی و تورم شدید،وقتی زنده ماندن تنها هدف ممکن میشود...
در این چهار سناریوی مختلف که من به ترتیب از خوبترین به بدترین مرتبشان کردم حالتهای مختلف آینده در پیش رو را برایتان نوشتم.هر حالت دیگری میتواند زیر مجموعه یکی ازین حالات یا مجموع چند تا از آنها باشد.اما چه باید کرد؟
به نظرم در بعد اقتصادی باید صبر کنیم تا ببینیم ظرف یکماه اینده چشم انداز شرایط سیاسی چگونه خواهد بود در صورت تداوم وضع موجود من فکر میکنم اگر کسی بخشی از ذخایر ریالی خود را به دلار یاطلا تبدیل کند ضریب اطمینانی برای آینده است
غیر از این فقط میماند حفظ کردن امید به زندگی و تلاش برای زنده ماندن به هر شکل ممکن!
پی نوشت:پیش بینی خودم این است که هر اتفاقی که میخواهد بیفتد ظرف مدت کوتاهی رخ خواهد داد.ته دلم به تلفیقی از اتفاق های یک و دو هنوز خوشبینم
خواستم بگم نظری ندارم!
ReplyDeleteآفلاين می خونم و ميام .
ReplyDeleteاحتمال زندگی کردن؟!!!!... فکر کنم زيره صفر...
ReplyDeleteمن فکر ميکنم ۲ احتمالش بيشتر از همه است...۱ و ۳ که عمرا.... ولی هر چی که هست، حالا حالاها اميدی به اصلاح نيست.
ReplyDeleteدقيقا باهات موافقم . مخصوصا راجع به احتمال آخر که اتفاقا خيلی قويتره .
ReplyDeleteميدونی ته قلب کجاست؟
ReplyDeleteبه قلبت فکر کن؟!!
ته تهش..
همون جايی که به زنده بودنت مطمئنی...
...
ته قلبم ميترسه!!
خب مطمئنم ما هيچ وقت وارد يه جنگ تمام عيار نمیشيم نهايتا يه بمباران و بعد یه ايران مشت آهنی داریم که تسليم غرب میشه... زياد نگران نیسم... نظام از همين الان داره تغيير میکنه خامنهای رفتنيه... با رفتن اون مطمئنا ايران وارد يه جريان جهانی میشه فکر کنم يه پخی مثل پاکستان بشيم.. زير سايه نظامیها...
ReplyDeleteامير خان من بی نوا که ذخاير ريالی ام صفره بايد چه خاکی توی سرم بريزم.. اصلا در شرايط فعلی صلاح هست که به جيب خودمون نگاه کنيم؟ خوب بله منم ميدونم شما همچين حرفی نزديد..
ReplyDeleteبه نظرم مورد اول احتمالش از صفر هم کمتره! اينها برای سرپوش گذاشتن بر يک اشتباهشون هزار و هشتصد تا ديگه اشتباه ميکنند ولی از حرف خودشون بر نميگردن.. اين است مصداق واژه حماقت!
به نظرم اين مورد دوم هم خيلی وحشتناکه.. به شخصه حاضرم آتيش روی سرم بباره اما با اون شرايط زندگی نکنم! البته شايد علتش اين باشه که هنوز معنی آتش رو نميفهمم!!
منظورم از مورد ۲ مورد ۴ بود.. معذرت ميخوام..
ReplyDeleteتحليل خوبی بود...شماره ۱ رو از کجا میگی؟
ReplyDeleteشماره ۱ رو بچه که بوديم می گفتند که در نهايت چنين می شود !
ReplyDeleteاين قدر اين چهار راه متنوع و يکی از يکی گل و بلبل تر هست که آدم هل می کنه کدومشو انتخاب کنه !!!
نمی دونم چرا اين پست منو ياد کارتون چینی افسانه دوقلوها انداخت !
جالب بود.ولی ميشه نحوه اندازه گيری احتمال را بگی بر چه مبنايي بوده؟
ReplyDeleteعجب... کاش فقط زودتر تکليف هممون روشن شه ...
ReplyDeleteروهام جان!به نظر من احتمال کودتای نظامی هم هست.اما من کودتای نظامی و ظهور يه پرويز مشرف ايرانی-شايد مثلا قاليباف- رو ترکيبی از احتمالات يک و دو ميدونم
ReplyDeleteآلن جان!براي هر کدوم از اتفاقات سيگنال هايی هست که بر مبناش ميشه درصد احتمالات رو محاسبه کرد.اگر شد مفصل در موردش مينويسم.
ReplyDeleteمن هم مثل شما خيلي اميدوارم به تلفيق ۱ و ۲. فكر مي كنم جنگ با عراق و تبعاتش به اندازه كافي همه جووني ما رو نابود كرد. اميدوارم خدا از اون بالا خدائيش رو بكنه و راضي نشه كه يكبار ديگه اون همه سختي بكشيم. كاش اين پرونده هسته اي و احمدي نژاد و .. همون مصداق عدو باشن كه قراره سبب خير بشن.
ReplyDeleteمن فعلن فقط می تونم بگم: عالی نوشتی امير. دست مريزاد.
ReplyDelete4،5 بار خوندم از بالا تا پایین . هر چی میرم پایین تر نفسم بیشتر می گیره . اما این طور که بوش میاد یه بخش هایی از 1 شدنیه . نمی دونم
ReplyDeleteباورت نميشه برادر جان که من وقتی اين نوشته ها رو ميخونم چقدر دلم ميلرزه... دلم ميخواد خودمو بزنم به کوچه علی چپ و بگم هيچی نميشه.... ولی نميشه!! .. هيچ نميتونم فکر کنم که کدام خواهد شد.. و نه حتی ميتونم درصدی برای هر اتفاقی تعيين کنم... دلم ميخواست بدونم چه ميشه کرد.... عجب روزگاری داريم ما...
ReplyDeleteمن منتظر میمانم تا مبنای محاسبات سیگنالهای ارسالی را هم بنویسی بعد نگران تر شوم.
ReplyDeleteاینجوری بهتره نه؟
ReplyDeleteخيلی نگران اين کشورم. ميترسم از تجزيه از جنگ داخلی از نابودی...
ReplyDeleteخیلی سخته وقتی دور باشی و بترسی از فردای عزيزترين هويتت
ReplyDelete