آنکه میگوید دوستت دارم/خنیاگر غمگینیست که/آوازش را از دست داده است
ای کاش عشق را زبان سخن بود
هزار کاکلی شاد در چشمان توست/هزار قناری خاموش در گلوی من
عشق را ای کاش زبان سخن بود
آنکه میگوید دوستت دارم/دل اندوهگین شبیست که مهتابش را میجوید
هزار آفتاب خندان درکلام توست/هزار ستاره گریان در تمنای من
عشق را ای کاش زبان سخن بود(احمد شاملو)
پی نوشت یک:چقدر به حسم نزدیکه این شعر در این روزها
پی نوشت ۲:هرمس آلبومی منتشر کرده به اسم ریرا.شنیدنش خالی از لطف نیست.شعر بالا رو هم محشر خوندن توش!
ای کاش عشق را زبان سخن بود
ReplyDeleteشايد اوج شاملو تو عاشقانه هاست . نه در سخنرانی برکلی يا مانيفست های چپی ...
ReplyDeleteشايد چون عشق رنگ بردار نيست
دیگه حرفی نمی مونه واسه گفتن ...
ReplyDeleteعشق ۵ تا زبان داره...
ReplyDeleteوای چه شعری ....اگر روزی بهشت را باور کنم به صورت جدی دوست دارم که شاملو در آن باشد .... اين شعر را چقدر دوست دارم فقط خودم و خدا می داند
ReplyDeleteای بابا من هم که می خواستم همين را بنويسم و بگويم ريرا حرف ندارد. باز تله قاتی شد خان داداش
ReplyDeleteعشق ميوه ی زمان است
ReplyDeleteواعتبار حريمش به پيشينه ايست از:
دادن/گرفتن/خنديدن وگريستن
سلام دوست من..عرض به حضورتان که فرموده بوديد اسلام را با جمهوريت قابل جمع نمی دانيد.خب دوست من خواهش می کنم اين دو واژه را برايم تعريف کنيد.اگر روزی جمله ی مردم خواهان اجرای اسلام در حکووت باشند آن وقت با نظر شما چه کنيم؟ بگوييم دموکراسی تنها وقتی صحصی می باشد که مردم رای به سکولاريته بدهند؟
ReplyDelete۱- حکومت
ReplyDelete۲- صحيح
که بدين وسيله اصلاح می گردد...شاد باشی
چه شعر قشنگی..
ReplyDeleteشام هم چشم ..
گاهی به نگاهی به اونورا داشته باش. همه خوبن؟ خودت خوبی؟
ReplyDeleteبرم اين البوم را بخرم شايد دلم خنک شه.
ReplyDeleteيه دوره ای با اين شعر زندگی کردم.
ReplyDeleteچه غمی ...
ReplyDeleteامیر جان بند آخر به گمانم اين طور باشد :هزار آفتاب خندان در خرام تو /هزار ستاره ی گريان در تمنای من
ReplyDeleteتصوير سازی خرام و تمانا به نظر قابل قبول تر می آيد
دلت خوش و عشقت برجا