1- رفیق روزهای آتش و دود، این دو شب هر بار که میان جمعیت فریاد میزدم، میخندیدم یا شعار میدادم به یاد تو و همقدمی گرامیت در روزهای سخت 88 بودم، نمیدانی در این روزها که ایران خندان است چقدر جایت خالی است
2- از میدان ولیعصر بالا آمدیم به سمت فاطمی، اولش شعارهای فوتبالی بود و بعد نام میرحسین به میان آمد. اسمش یکجور غریبی شبیه ذکر امید شده برای ما. در سختترین لحظات این چهار سال هربار که میخواستم ناامید شوم به یاد او میافتادم و امید در رگهایم جاری میشد... امشب میان شادمانی همه طنین نامش اما مثل یاداوری خاطر عزیزی بود که دلتنگش هستی
3- ببین چه با ناز اومده، حسن کلید ساز اومده- تقاطع فاطمی- ولیعصر واقعی .
4- صدای موتور هنوز مرا میترساند، ناخوداگاه منقبض میشوم و صدایی از عمق روانم میگوید فرار کن فرار کن...شما که شاه دکترهایی برای این سندرم موتور هراسی درمانی نداری؟
5- حالا از تهران گذشته، وزیر امورخارجهء دولت مفخم کانادا واقعنی انقدر مزخرف است؟ این رفیق ما چرا شبیه معجزهء هزارهء سوم اظهار فضل میکند؟
6- حواست باشد ملت ما نه به نفت که به قر زنده است. دیدهام که میگویم... من البته کف نفس کردم. تقریبن کف نفس کردم
7- میگفتند شادی سوم ما آزادی میرحسین و من فکر میکردم این که بعله اما سرور واقعی روزی است که شماها همه دوباره نزدیک باشید
8- ارادتمند و دلتنگم رفیق
اون مال دلتنگی بود. کلا که همه نیش هامون بازه.
ReplyDelete