Saturday, June 8, 2013

سایهء بلند کهن الگوی پدر

استدلالی را، مبتنی بر عدم شرکت در انتخابات، مکرر از آدمهای اطرافم میشنوم به این مضمون که اگر ما برویم رای بدهیم و فردای انتخابات فلانی بیاید رای ما را ، رای به نظام فرض کرده از آن ابزار مشروعیت بسازد چه؟
برای پاسخ، بگذارید گریزی بزنم به روانشناسی تحلیلی. یونگ از پدیده ای حرف میزند به نام کهن الگوی پدر. آدمهای گرفتار این کهن الگو در یک دوراهی سخت گیر میکنند: یا تلاش میکنند هویتشان را به تمامی مشابه پدر بسازند یا تیغ بر دست گرفته بر هر رفتاری که رنگ و بوی پدر را بدهد،خراش میاندازند. در واقع تحت تاثیر این عقده همهء ما یا یکسره شبیه پدر میشویم، چون او می اندیشیم- در واقع میگذاریم او به جای ما فکر کند- و ارزشهایی مشابه پدر خواهیم داشت یا تمام قد برابر پدر ایستاده هر ویژگی به صرف تعلق داشتن به پدر رد شده، برایمان قابل قبول نخواهد بود. ما در تاثیر کهن الگوی پدر یا به تمامی شبیه پدریم یا در یک منفی ضرب شدهء او. یونگ تاکید میکند شوربختانه این دو حالت از منظر روانشناسی به یک اندازه صدمه زننده هستند چون چه در تشابه و چه در تنافر فردیت آدمی تحت تاثیر سایهء بلند پدر محو شده از میان میرود. ما به جای اینکه جستجوی کنیم خرسندی و صلاح ما در چه هست تمام توان خود را به کار میگیریم که یا پدر را خشنود کنیم و یا با او بستیزیم.
حالا برگردیم به انتخابات، بسیاری از ما به جای اینکه بررسی کنیم رای دادن یا ندادن، کدام یک به صرف و صلاح ما و مملکت است تمرکز کرده ایم روی بیانیهء تشکر و شعار مشروعیت ظهر روز پس از انتخابات. بعضی از ما شبیه همان فرزندانی هستیم که با صدمه زدن به خویش و با هر قیمتی میخواهند با پدر مبارزه و مرزبندی کنند فارغ از اینکه درست و نادرست وضعیت موجودشان چگونه است. اینجاست که شاید بشود ادعا کرد چه آنان که به حکم پدر اول وقت پای صندوقهای رای میشتابند و چه آنان که برای مخالفت با او رای دادن را تحریم میکنند از منظر روانی همچنان گرفتار پدرند. پدری که تجربهء انتخابات اخیر مجلس نشان داده برای تشکر از حماسه سازی فرزندانش چندان دربند حضور یا عدم حضور آنان نیست.
من باشم فارغ از واکنش روز شنبهء حضرتش، با خودم فکر میکنم رای دادن در انتخابات موجود با همهء شبهه ها و دلنگرانیها آیا میتواند یک گام مرا و کشورم را بیشتر به پیش ببرد یا یک گام کمتر به پس براند؟ یقین در پاسخ این پرسش کمکم میکند کاری که برای من بهتر است انجام دهم نه کاری که پدر را خرسند یا خشمگین کند. پدر مدتهاست کار خودش را میکند، به گمانم وقتش هست نشان دهیم ما فرزندان هم بزرگ شده ایم، از زیر سایهء اجباری او بیرون آمده ایم و راه خودمان را میرویم
پی نوشت: باید یاداوری کنم یونگ بر این باور است که همه ما کمتر و بیشتر تحت تاثیر کهن الگوی پدریم و آدمی نیست که به تمامی از بند این آرکتایپ رسته، یا صد در صد در آن ذوب شده باشد. یعنی اثر پذیری از این کهن الگو یک ویژگی انسانی است و نشانهء هیچ ناهنجاری خاصی نیست. آنچه که یونگ رشد روانی میخواند تا حد زیادی در گروی بازیافتن حق انتخاب شخصی برابر کهن الگوی پدر است

2 comments:

  1. مگه رای ندادیم؟ مگه چهار سال پیش دست هر کسی که میشناختیم رو نگرفتیم ببریم رای بده؟ مگه رای ما رو شمردن امیرحسین جان؟

    خیلی ساده انگارانه س که فکر کنیم، اون چیزی که از توی صندوق رای بیرون میاد و رای منو تو هستش.

    اون عددهایی که برامون ردیف کردن و گفتن این نتیجه رای شما بوده، کجاش به واقعیت نزدیک بود؟

    شخصا حرفی رو که عارف زد رو میپذیرم. اینکه گفت "رای ندادن یه جور عقب نشینی و رای دادن ادامه مبارزه است." ولی عجیب گیر افتادم این وسط. هر کاری میکنم نمیتونم خودم رو قانع کنم که اصلا این چیزی که اعلام میشه اساسا رای ماست.

    دست کم با رای ندادمون میتونیم به قول خودشون عدم مشروطیتشون رو نشون بدیم، هرچند برای اونا عدد سازی و مهندسی کاری نداره. یه بار یه دورغ بزرگ به خوردمون دادن، حالا و دوباره نتونن؟

    راستش دنبال راه حل مبگردم. که کار درست الان چیه و چیکار باید کرد.

    ReplyDelete
  2. خان داداش!

    یادم هست که 4 سال پیش وقتی با هم حرف زدیم، گفتی: "مردم به این نتیجه رسیدن که حقشون رو نمی تونن به شکل مدنی از این رژیم بگیرند." یادته جان برار؟

    رای دادن و ندادن هر شخصی مشخصن به خودش ربط داره. اما دلم می خواد به نکته ای اشاره کنم: شنیدم که برخی می خواند رای بدن اما توی برگه اسم موسوی رو بنویسن یا هر چیز دیگه ای که نشانه اعتراض باشه تا خود رژیم مطلع بشه که مشروعیتش رو از دست داده. این چه دردی رو دوا می کنه؟ این چطور مبارزه ایه؟ مگه شک و شبه در خواندن رای ها و عدد سازی نیست؟ اگه رای ندیم و تعداد رای دهندگان هم خیلی پایین باشه، رژیم نمی فهمه که مشروعیتش رو از دست داده؟ حتما باید از اون نوعش باشه که رژیم فقط اعداد رو جابجا کنه؟ اما پای صندوق های رای مملو از اونایی باشه که رای باطله می دن؟

    از طرف دیگه اصلن دلم نمی خواد که باز همون مورد 4 سال پیش تکرار بشه، بریم مثلن به عارف یا روحانی رای بدیم، برای همه هم روشن باشه که رای ها شمرده نشدن، این دوتا هم اعتراض کنن، مردم هم بریزن تو خیابون، آخر سر هم دو نفر دیگه به جمع محبوس های خانگی اضافه بشه.

    ReplyDelete