پيش نوشت:دو پست قبل به روال گفتمان رايج روزگار- فارغ از درست يا غلط بودن-از اصطلاح پريود روحی استفاده کردم.بعد امروز موقع وبگردی اين لينک رو ديدم و شرمنده شدم.دوست عزيز زبان مادری!شايد حق با تو باشد نبايد حالتی را که هيچ وقت تجربه نکرده ام به عنوان اصطلاح استفاده ميکردم.
.............................................................................................................
پی نوشت:همچنان حرفی برای گفتن نيست...به شدت عصبيم و پرخاشگر.خودم وقتهايی خنده ام ميگيرد از پرخاشگری مضحکم.سکانسی هست در فيلم اعتراض کيميايی که داريوش ارجمند زن مثلا خيانت کار برادرش را اول کشته و بعد برايش نطق ميکند که چرا.شده حکايت من،اول سر ميبرم بعد بالای سر مرحوم ميت مينشينم به خنديدن که اه!من اينو واسه چی کشتم اونوقت؟
سلام امیرجان
ReplyDeleteمرسی بابت توضیحات.
انگار خیلی دمغی. سخت نگیر. این نیز بگذرد.
راستی یادم رفت بگم یه روزی فکر می کردیم آدم حتما نباید مرغ باشه تا بتونه راجع به تخم مرغ نظر بده. اما حالا انگار وضعیت فرق می کنه. یه چیز زنانه دیگه هست که مردا ازش خیلی استفاده می کنن اما زنا اصلن قبول ندارن هیچ مردی بتونه اون حس رو درک کنه، اونم درد زایمانه.
ReplyDeleteهمه چيز درست ميشه.من اين لينک ها رو خوندم رابطه اش رو نفهميدم و پريود روحی ديگه می شه گفت يه لغت مصطلح در زبان شده چه بخواهيم چه نخواهيم
ReplyDeleteهمگی پریود روحی روانی هستیم ولی بعضیا به طور دائمی..
ReplyDeleteزندگی به خودی خود پر از مشکلاته و وقتی اين با مسائل مردم ديگه قاطی ميشه و مشگلات اونا هم رو دوش آدم سنگینی میکنن، کمی خودداری مشکل میشه.
ReplyDeleteانقدر خودت و نقد نکن امیر جان ، امير که نبايد هميشه مهربون و بخشنده و حمايتگر باشه بذار يه وقتايی هم پرخاشگر و عصبی و بی حوصله باشه اگه اين رفتارات و بدون قضاوت، فقط نگاه کنی خيلی چيزا درست می شه يادت باشه اين يه اصل علمی که : مشاهده گر روی موضوع مشاهده تاثير ميذاره
ReplyDeleteمی دونی چيه داش امير .... من نمی فهمم که چرا اين واژه به يه چيز ديگه ربط داده شده .
ReplyDeleteهيچ ربطی ندارد . هيچ !!
پريود=سيکل=دوره
توی خيلی جاها بکار می ره ... مهم موصوف است که به روح مرتبط شده است نه چيز ديگری !؟!
به نظر من که اشکالی در اين اصطلاح وجود نداره و اين حساسيت زياد از حده که باعث اين طرز فکر ميشه . البته نظرات متفاوته . بعدشم اعتقاد دارم که لزومی نداره آدم برای گفتن هر چيزی جواب پس بده . احساس می کنم بعد از يه مدت آدم ناخودآگاه از اون چيزی که وجودش می طلبه که بيانش کنه فاکتور ميگيره ... عصبی نبينمت امير جان!
ReplyDeleteوز هرچه بود و هست و خواهد بود، دیگر
ReplyDeleteبیزارم، بیزار، بیزار،
نومیدم، نومید، نومید،
هرچند میخوانند امیدم.
پس به این حالت دچار شدی.