Thursday, May 21, 2009

مستی و راستی

وقتی مستی...وقتی مستی بیشتر از هر وقت دیگری،زنی باید باشد که بشود به او زنگ زد و برایش شعر خواند.مثلن پشت تلفن،با لحنی مستانه زمزمه کرد:


...وقتی باران می بارد


   عاشق ترم


بیا توی بارانی خیسم


توی پوستم؛زیر پوستم


بیا و مثل ماهی قرمز


از این چشمم به چشم دیگر برو...


یا برایش بخوانی:


زیر لباس خاکستریت


پناهم ده


مثل مسیح بر سینه هات


مصلوبم کن


مثل زخم روی سینه ام


فواره بزن...


برای آدمی مثل من،مستی، بی زنی که بشود بی وقت، تلفن را برداشت،و برایش گفت«هی جان دل! به این گوش کن»و شنید «جانم»،چیزی کم خواهد داشت،زندگیم چیزی کم خواهد داشت،اصلن بی چنین زنی،من فقط زنده ام؛زندگی نمی کنم!


شعر ها از نزار قبانی-صد نامه عاشقانه

No comments:

Post a Comment