Tuesday, May 26, 2009

آواری از سیلاب شو

دور تنم دیوار شو


با درد من بیمار شو


بیدار در تب سوختم


سردی چرا تب دار شو


یا چنگ جانم را بزن 


یا در بر من تار شو


یا از کنار من برو


یا بر سرم آوار شو


هم پود شو،هم تار شو


یکبار نه تکرار شو


.


.


.


پویا محمودی-راز و نیاز

6 comments:

  1. حیف که سهمیه ی رپید شیر امروزمون رو تا ته خرج کردیم...

    ReplyDelete
  2. غروب حوالی خ نیاوران و پاسداران بودم.
    نمیدونی چه خبر بود و چه شور و شوقی به پا بود میون بچه های حامی میر حسین و با چه شوقی تلاش میکردن و پوستر و دستبند پخش میکردن.
    هم هیجان زده شده بودم خیلی هم یه بغضی ته گلوم بود که نکنه دوباره این همه امید و شور به فنا بره.

    ReplyDelete
  3. انتخابت مثل همیشه قشنگه ...
    اما در مورد پست قبل (اومدم باز بنویسم ژست یاد عرفان افتادم رضی اله عنه) اینکه توی شهرهای بزرگ دولت فعلی رای نمیاره و اکثر جوونا طرفدار نامزدهای اصلاح طلب هستن شکی نیست نگرانی درمورد روستاها و شهرهای کوچک دورافتاده ست که تراولها و سیب زمینی ها و سهام و ... رو گرفتن و چون فقر فرهنگی بیداد میکنه حاضر نیستن به کسی غیراز اونیکه اینها رو بهشون داده فکر کنن من نگران اونجا  هام و با چند تا از دوستان تصمیم گرفتیم هرکی بره شهر وروستای خودش و تا میتونه تبلیغ کنه و دست آخر هم نظارت تا چه پیش آید عزیز ...

    ReplyDelete
  4. خیلی شعر قشنگیه.لذت بردم.

    ReplyDelete
  5. خیلی قشنگ بود

    ReplyDelete
  6. دریا نمی‌خواهم بیا مثل خودم تالاب شو
    چیزی شبیه آتشم چیزی شبیه آب شو

    داداشش میاد لالای لای

    ReplyDelete