Monday, May 18, 2009

درک درد

و بعد نگاه می کنی به زندگیت،به شکست ها و ناکامی ها،به رنج خالص همه شان،به آزمون و خطاهایت و درک اینکه تمام آن شکستن ها انگار داشتند هدایتت می کردند به نقطه ای خاص و مشخص،انگار خردی پشت همه آنها بوده،درس بودند هر کدام،پوستت را کنده اند چون ماری که باید پوست بیاندازد تا بماند...فکر می کنی به رنج پوست انداختن،به حکمت پوست انداختن و ناگهان درد جایش را با درک عوض می کند.درکی عمیق،درکی عزیز


از دل این درک است که آدم می تواند به نشدن ها،نداشتن ها،نبودن های زندگیش احترام بگذارد.بعید می دانم راه دیگری هم باشد...بعید می دانم!

16 comments:

  1. من هم بعید می دونم اما این درک خیلی دردناکه...خیلی

    ReplyDelete
  2. چه فکر میکنی؟
    که بادبان شکسته زورق به گل نشسته ای است زندگی؟
    در این خراب ریخته که رنگ عافیت از آن گریخته به بن رسیده راه بسته ایست زندگی؟...
    زمانه بی کرانه را
    تو با شمار گام عمر ما مسنج
    به پای او دمی ست این درنگ درد و رنج!
    به سان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند رونده باش
    امید هیچ معجزی ز مرده نیست زنده باش

    ReplyDelete
  3. دختر فروردینMay 18, 2009 at 6:28 AM

    امیدوارم این درد توانی برای درک هم باقی بزاره

    ReplyDelete
  4. خب وقتی آب در یک قدمی باشه، آدم میتونه جای همه ی دردهای سالیانش رو با درک عوض کنه... در غیر این صورت فکر کنم کار دشواری باشه این معاوضه...

    ReplyDelete
  5. خوب گفتی خیلی خوب!

    ReplyDelete
  6. رنج من گنج من همینه دیگه

    ReplyDelete
  7. درک این درک درد چندان هم کار راحتی نیست

    ReplyDelete
  8. فقط شاید به امید همین درک بشه تحمل کرد, فقط همین!

    ReplyDelete
  9. فقط شاید به امید همین درک بشه تحمل کرد, فقط همین!

    ReplyDelete
  10. نه راه دیگه ای نیست...

    ReplyDelete
  11. دارم سعی میکنم به حکمت پوست انداختن فکر نکنم..آدمو میترسونه این حکمت کیهانی

    ReplyDelete
  12. گاهی نگاه می کنی به آنچه گذاشته ای و گذشته ای و تنها لبخند آسایش جایش را پر می کند

    ReplyDelete
  13. گمان میکنم چون راه دیگری نیست مجبوری نام درک بر آن بگذاری - ( اگر بود که آدم مرض نداشت ... )

    ReplyDelete
  14. فک کنم این جمله از هنری میلر باشه که میگه :

    در رنج است که ما چیزی می آموزیم.

    ReplyDelete
  15. نمی دونم چرا حرفت اینقدر به دلم نشست واقعن راست گفتی نابرده رنج گنج میسر نمی شود

    ReplyDelete
  16. نمی دونم چرا حرفت اینقدر به دلم نشست واقعن راست گفتی نابرده رنج گنج میسر نمی شود

    ReplyDelete